ارتباطات بین فرهنگی

درس ارتباطات بین فرهنگی استاد گرامی: جناب آقای دکتر عاملی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

هویت اجتماعی در ارتباطات ملی و بین فرهنگی

شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۵۷ ب.ظ

انسان برای برقراری ارتباط نیازمند معرفی خود به دیگران است، چه از بدو تولد که این کار توسط والدین صورت می­گیرد، چه پس از بلوغ جسمی/ فکری و ورود به عرصه اجتماعی (جامعه پذیری) که با کنش­/رفتار، گفتار و حتی نوع زبان بدن (پوشش ظاهری و ارتباط غیرکلامی) این عمل انجام می­شود. در حقیقت این معرفی، پاسخ به پرسش کیستی یا همان هویت است. هرچند برخی از ویژگی­های آن مانند نام، جنسیت، محل تولد، هوش و ... انتسابی و بخشی دیگر چون اخلاق، مهارت، موقعیت اجتماعی (تحصیل، شغل و درآمد) و ... اکتسابی است.

هویت، احساسی درونی است که انسان سعی دارد با نمادها و نشانه­ هایی آن را تحقق بخشد. هر انسانی تمایل دارد که هویت خود را آگاهانه در گروهی خاص جست­وجو کند. تمایل انسانها برای دستیابی به هویت­های جمعی منجر به پذیرش حتی چندین هویت مختلف همزمان می­شود. چنانکه تعلق همزمان به خانواده، دین، قومیت، ملیت و تمدن می­تواند در هویت هر انسانی با هم سازش داشته باشند (گل­محمدی، 1381: 91). به طورمثال یک زن می­تواند علاوه بر نقش هویتی خود به عنوان همسر/مادر در خانه، در محیط اجتماعی نقش کارمند یک اداره، عضویت بسیج، داوطلب سازمان هلال احمر و ... را بر عهده گیرد. فرد به طور یقین برای انجام نقش خود در هر گروه ارتباطی باید برخی وظایف مختص به گروه را بپذیرد و نسبت به اصول جمع پایبند باشد. همگرایی و تفاهم در گروه علاوه بر حفظ هویت فردی، نیازمند دستیابی به توانایی عملکرد صحیح در هویت اجتماعی وی می­باشد، تا گروه را در دستیابی به اهدافش یاری برساند.

به بیان دیگر یکی از مولفه­ های چالش برانگیز که به شخصه در طول دوران زندگی با آن مواجه بودم همین نحوه شکل­ گیری هویت اجتماعی و حفظ روحیه جمع­گراییست. افراد در ایجاد ارتباط چه در سطح گروه­های کوچک دوستانه، دانشجویی، پژوهشی یا سطح وسیع­تر بین المللی بالاخص در ایران با مشکل مواجه بوده ­اند. به طور مثال در دوران دانشجویی تصمیم گرفتم تا پایان­نامه خود را به همراهی یکی از دوستانم که قبلا هم سابقه کار تیمی داشتیم انجام دهم. اما از همان ابتدای کار با چالش­هایی چون سختی گرفتن مجوز و موافقت آموزش دانشکده تا دیدگاه منفی دیگر همکلاسی­ها مبنی بر اینکه نتیجه کار یقینا ضعیف خواهد شد، روبرو شدیم. اما در نهایت مدیر گروه، استاد راهنما و هیئت داوری از حجم کمی و کیفیت خروجی کار، بی­نهایت رضایت داشتند و پروژه نمره کامل را کسب کرد. یا در مورد دیگر، مشکلات بوجود آمده در تشکیل گروه برای انجام تئاتر دانشجویی را تجربه کردم؛ هماهنگ­کردن افراد، تعهد به حضور به موقع در تمرینات، حفظ بودن متن و ... . هرچند در زمینه ارتباطات بین فرهنگی نتیجه به گونه دیگری بود. حضور در دانشگاه تهران در کنار دانشجویان از کشورهای دیگر روی دیگر سکه را در ارتباطات گروهی در سطح ملی یا بین­المللی برایم رقم زد. افراد نسبت به ارتباط با دانشجویان خارجی، تشکیل گروه­های پژوهشی بسیار منعطف­تر بودند تا میان دیگر همکلاسی­های خود و بدون درنظر گرفتن تفاوت­های فرهنگی به­آسانی با یکدیگر تعامل می­کردند.

در دنیای امروز به دلیل جهانی ­شدن، وابستگی کشورها از لحاظ اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، افراد را پیش از گذشته نیازمند برقراری ارتباط ­های گسترده­تر در سطح بین ­المللی کرده است، بدون آنکه پیش­زمنیه­ های متفاوت بخواهد خللی در آن ایجاد کند. به طور مثال در بحران کنونی کرونا هنگامی که پزشکان از چین، ایران، ایتالیا و ... با یکدیگر به صورت مجازی برای تبادل آخرین اطلاعات درمانی از طریق ویدئو کنفرانس جلسه می­گذارند، تنها به هم­اندیشی برای عبور از این معضل جهانی می­اندیشند. حال این سوال پیش می­ آید که برای حل تعارضات و تفاوت­های درون گروهی در انواع سطوح قومی، ملی یا بین ­المللی در حوزه­ های نظری ارتباطات بین ­فرهنگی چه اندیشه ­هایی شده است.

هویت

در متون مختلف نظری، تعاریف متفاوتی از صاحب­نظران ارائه شده است، اما از نظر ریچارد جنکینز (1381) آنچه هویت اشخاص را مشخص می­سازد، اغلب چیزی است که دیگری در آن­ها می­بیند و این مفهوم با چهار معنی شباهت، تفاوت، شناسایی (طبقه ­بندی افراد) و تثبیت (درجه بازتابی بودن یا درک حضور دیگران) در ارتباط است.

به بیان کلی، هویت به درک و تلقی مردم از این که چه کسی هستند و چه چیزی برایشان معنادار است مربوط می­شود. این درک و تلقی در پیوند با خصوصیات معینی شکل می­گیرد که بر سایر منابع معنایی الویت دارد. جامعه شناسان اغلب از دو نوع هویت سخن می گویند: هویت اجتماعی و هویت شخصی. این شکل­های هویت فقط از نظر تحلیلی از هم جدا و متمایز می­شوند اما در واقع پیوند تنگاتنگی با یکدیگر دارند. هویت شخصی، ما را به عنوان افرادی جدا و مجزا از یکدیگر متمایز می­کند و به معنای رشد و تکوین شخصی است که از طریق آن معنای یگانه و منحصر به فردی از خویشتن با جهان پیرامون خود خلق می­کنیم (گیدنز، 1386: 46). عوامل متعددی در شکل­گیر هویت فردی و اجتماعی نقش دارند عوامل شکل ­دهنده هویت اجتماعی عبارتند از: خانواده، رسانه­ های جمعی، ساختارهای اجتماعی، آموزش و پرورش، گروه­های مرجع، جهانی ­شدن (سبحانی­ جو، 1383).

هویت اجتماعی

هویت اجتماعی عبارت است از شیوه ­هایی که به واسطه آن­ها افراد و جماعات در روابط اجتماعی خود از دیگران متمایز می­شوند که در نهایت حاصل آن، برقراری روابط و پیوندهای هویتی و متمایزساختن نظام­مند شباهت و تفاوت میان آن­هاست (جنکینز، 1381: 7). هویت اجتماعی به معنای ویژگی­ها و نشانه­ هایی است که از طرف دیگران به یک فرد نسبت داده می­شود و تعیین می­کند که وی اساسا چه کسی است. در عین حال، این ویژگی­ها شخص مذکور را به افراد دیگری مربوط می­کند که همین خصوصیات و کیفیات را دارند. هویت­ اجتماعی بعد جمعی دارد و نشان­دهنده شیوه­های همسانی افراد با دیگران می­باشد. به طور کلی هویت­ اجتماعی مشخص می­کند که افراد چگونه و از چه نظر شبیه دیگران هستند (گیدنز، 1386: 46). هویت اجتماعی نمودیافته در شخصیت، جدا از دنیای اجتماعی دیگر افراد، معنایی ندارد. فردها بی ­همتا و متغیر هستند، اما شخصیت کاملاً به­صورت اجتماعی و به ­واسط مراحل گوناگون فرآیند اجتماعی­شدن و جامعه ­پذیری ساخته میشود (گل­محمدی، 1381: 223-222). در دسته ­بندی هویت اجتماعی می­توان زیرشاخه ­های متعددی از هویت­های گوناگون را ملاحظه کرد: جنسیتی، نژادی، مذهبی قومی، ملی، منطقه­ای، سازمانی، بین ­المللی و مجازی (Samovar et al., 2013).

نظریه­ های متمرکز بر هویت در تعاملات بین فرهنگی

در چهار نظریه که در ادامه مطرح شده است بر مذاکره یا مدیریت به منظور انطباق هویتها در تعاملات بین فرهنگی تمرکز کرده­اند. نظریه هویت فرهنگی (کولیر و توماس، 1988)، نظریه مدیریت هویت (کوپاچ و ایماهوری، 1993)، نظریه مذاکره بر سر هویت (تینگ-تومی، 1993) و نظریه ارتباطی هویت (هکت، 1993).

در نظریه هویت فرهنگی، با طرح فرضیاتی، پنج اصلی بدیهی را درباره نحوه مدیریت هویتهای فرهنگی در تعاملات مطرح می­شود. افراد درباره هویت­های چندگانه در گفتمان با یکدیگر مذاکره می­کنند؛ ارتباطات بین فرهنگی از طریق گفتمانی و ابراز هویت شکل­ می­گیرد؛ توانایی ارتباطات بین­ فرهنگی به مدیریت معانی، مذاکره بر سر معانی (مشترک، قواعد و پیامدهای مثبت) و  اعتبار بخشیدن به هویتهای فرهنگی (همانندسازی و پذیرش گروهی دارای نظام­های مشترک معانی و هنجاری/ قواعد رفتاری)؛ هویتهای فرهنگی تابعی از قلمرو، برجستگی و شدت می­باشند.

  • هرچه هنجارها و معانی در گفتمان تفاوت بیشتری داشته باشند، تماس بین فرهنگی تر است.
  • هرچه افراد بیشتری توانایی ارتباطاتی بین فرهنگی داشته باشند، بهتر می توانند به ایجاد و حفظ روابط بین فرهنگی بپردازند.
  • هرچه هویتهای فرهنگی در گفتمان تفاوت بیشتری داشته باشند، تماس بین فرهنگی تر خواهد بود.
  •  هرچه هویت فرهنگی یک شخص با هویت فرهنگی شخص دیگر سنخیت بیشتری داشته باشد، توانایی بین فرهنگی بیشتر خواهد شد.
  • ارجاعات زبانی به هویت فرهنگی به­ طور نظام­مند با عوامل اجتماعی  بافتی نظیر شرکت کنندگان، نوع رویداد و موضوع همبستگی دارند. هرچه هویتهای فرهنگی بیشتر ابراز شوند، رابطه آنها با هویتهای دیگر از اهمیت بیشتری برخوردارست.

در نظریه مدیریت هویت، توانش ارتباطاتی بین فردی و جنبه­ های گوناگون هویت افراد از طریق نمایش چهره مطرح می­شود. توانایی ارتباطات بین فردی باید شامل توان فرد در مذاکره موفق بر سرهویتهای به طور متقابل قابل قبول در تعامل باشد. همچنین فرد باید کوشش کنند تا در برخوردهای بین فرهنگی با با انتخاب صحیح میان تنش دیالکتیک به مدیریت چهره بپردازند. الف) چهره دوستی در برابر چهره مستقل؛ ب) چهره توانش در برابر چهره مستقل، و ج) چهره مستقل در برابر چهره دوستی یا توانش.

کوپاچ و ایماهوری (1993) می­گویند توانش توسعه روابط بین فرهنگی سه مرحله را طی می­کند نخستین مرحله فرآیندها آزمون و خطا در خصوص یافتن هویتهایی است که ارتباط گران در آنها مشابهت­هایی دارند. مرحله دوم دربرگیرنده درهم گره خوردن هویتهای مشارکت­کنندگان و ایجاد یک هویت رابطه­ای همگرا (علی رغم هویت فرهنگیواگرای بین آن­ها). مرحله سوم دربرگیرندة مذاکره مجدد برسر هویتهاست. مخاطبان بین فرهنگی توانا از هویت رابطه­ای در حال ظهور و به صورت محدود تعریف شده خود که در مرحله دوم شکل گرفته، به عنوان بنایی برای مذاکره مجدد درباره هویتهای فرهنگی جداگانه خود استفاده می­کنند.

در نظریه مذاکره درباره هویت توانش ارتباطاتی بین فرهنگی فرآیند مذاکره مؤثر درباره هویت بین دو تعامل گر در یک رویداد ارتباطاتی جدید است. تفاوتهای فرهنگی براحساسی که هر فرد از خود دارد تأثیر می گذارند، خود-همانندسازی دربردارنده امنیت و آسیب پذیری است. هرچه خود-همانندسازی افراد به صورت امن­تری انجام پذیرد، افراد بیشتر پذیرای تعامل با اعضای سایر فرهنگها خواهند بود. هرچه افراد بیشتر احساس آسیب پذیری کنند، دچار اضطراب بیشتری در تعاملات می­شوند. آسیب پذیری افراد تحت تأثیر نیاز آنان به امنیت قرار دارد. هرچه عزت نفس افراد و اقدامی که برای عضویت خود در جمع قائل اند، بیشتر باشد، هنگام تعامل با بیگانگان کاردانی و ابتکار بیشتری از خود بروز می­دهند. انگیزه افراد برای ارتباط برقرار کردن با بیگانگان بر میزان جست وجوی آنان برای یافتن منابع ارتباطاتی تأثیر می­گذارد. هرچه ابتکارات شناختی، عاطفی و رفتاری افراد بیشتر باشد، آنان در مذاکره درباره هویت کارآمدتر خواهند بود. هرچه منابع ارتباطاتی افراد گوناگون­تر باشد، در زمینه تأیید، هماهنگی و تطبیق هویت تعاملی کارآمدترند. سرانجام این که هرچه منابع ارتباطاتی افراد متنوعتر باشد، در ایجاد اهداف تعاملی به طور مشترک و ایجاد معانی و قابلیت درک هویت متقابل انعطاف پذیرترند.

نظریه‌ی ارتباطاتی هویت حاکی از این است که هویت فرآیندی ارتباطی است؛ از این جهت برای شناخت هویت افراد می‌توان بافت تبادل پیام‌های آن‌ها را مطالعه کرد. هویت­ها از نظر هکت (1993) دارای خصوصیات فردی، اجتماعی و گروهی‌اند؛ دیرپا و متغیرند؛ جنبه عاطفی، شناختی، رفتاری و معنوی دارند؛ دارای سطوح تفسیر محتوایی و رابطه‌ای هستند؛ دربردارنده معانی ذهنی و اسنادی هستند؛ رمزهایی هستند که در قالب مکالمات بیان می‌شوند و در اجتماعات تعیین کننده عضویت هستند؛ هویت‌ها دارای خصوصیات معنایی هستند که در قالب نمادها، معانی و برچسب‌های اصلی بیان می‌شوند؛ هویت‌ها شیوه های ارتباطات مناسب و مؤثر را تجویز می‌کنند. از نظر هکت هویتها در رابطه با افراد دیگر ظهور پیدا میکنند، هویتها در روابط به منصه ظهور میرسند، روابط سبب ایجاد هویتها به عنوان پدیده های اجتماعی می شوند (بی.گادیکانست، ام.لی، نیشیدا و اوگاوا, 1385:  27-23).  

تعهد گروهی

 افزون بر نظریه ­های فوق یکی از مولفه­ های مهم در موفقیت برقراری ارتباط و مدیریت هویت اجتماعی در گروه (قومی، ملی یا بین فرهنگی)، رعایت ملزومات تعهد گروهی است. تعهد به هویتهای خاص، در فرآیند تعامل بین زمینه و هویت، ظهور پیدا میکند. برای مثال هر زمیان هویت گروهی مورد تهدید واقع شود و امکان رهاشدن از آن هویت اجتماعی وجود نداشته باشد، ممکن است عدم علاقه به تعهد در طول زمان تبدیل شود.  انسجام گروهی نیز اغلب به صورت مفهومی بر اساس روابط بین فردی اعضای گروه، تأثیرات گروهی بر هویت فردی و ارزیابی انتظارات اعضای گروه درباره یکدیگر یا تمایل به همنشینی یا فاصله گرفتن از گروهی خاص بر اساس مزیت عضویت در گروه تعیین میگردد. برخی از هویت های گروهی ممکن است آنقدر برای شخص مهم باشد که بر دیگر هویت های اجتماعی فرد نیز تاثیر گذارد.

المنتور و همکاران (2002) در پژوهشی با تداخل میزان تعهد به هویت و ویژگیهای متن اجتماعی، تعدادی از موقعیتهای اجتماعی را ترسیم نمودند که ممکن است در شرایط تهدید گروهی واکنشهای مختلف ادراکی، عاطفی و رفتاری در شش حالت ایجاد شود.

 

تهعد گروهی

پایین

بالا

بدون تهدید

(1)

(2)

اهمیت

دقت/کارآمدی

مفهوم اجتماعی

انگیزه

بدون درگییری

ابراز هویت

تهدید فرد محور

(3)

(4)

اهمیت

طبقه بندی

محرومیت

انگیزه

تایید فردی

پذیرش

تهدید گروه محور

(5)

(6)

اهمیت

ارزش

تمایز، ارزش

انگیزه

تحرک فردی

تایید گروه

1) در این حالت پاسخها ادراکیست تا عاطفی و رفتاری، که بیشتر به سمت عدم درگیری فردی به دلیل عدم جود تهدید و تعهد پایین به گروه منجر میشود.

2) در این مرحله فرد تمایل دارد تا هویت متمایزی را به دلیل تعهد بالایش به گروهی ایجاد کند که در نهایت عزت نفس جمعی تمایز رفتاری را ایجاد میکند.

3) این تهدید فردی ممکن است فرد تمایلش برای باقی ماندن در یک گروه و برچسب خوردن را از دست بدهد.

4) علی غم تهدید فردی فرد همچنان حاضر است به دلیل تعهد بالایش، همچنان به گروه پایبند باشد. در این مرحله تاثیر به صورت ادراکی میباشد.

5) فرد برای حفظ هویت فردی خود ممکن است هویت اجتماعی دیگری را بیابد یا به دلیل داشتن تعهد هرچند اندک به گروه به همدردی با اعضا بپردازد.

6) فرد به دلیل تعهد بالایش، متمایزبودن علی رغم پیامدهای کلیشه ای، همچنان وفاداری اش را حفظ میکند (Ellemers et al., 2002).

 

جمع بندی

در زمینه مدیریت هویت در ارتباط گروهی در سطوح مختلف قومی، ملی یا بین فرهنگی، مباحث و سخن بسیار است که پرداختن به آن در این محدوده دشوار است. به طور کلی هر عضو باید بکوشد تا با درک درست از هویت فردی و هویت اجتماعی گروه، توانایی و هوش کامل ارتباطاتی کلامی (زبان) و غیر کلامی (همانگی زبان بدن و ظاهر)، اگاهی کامل از اهداف گروه، شناخت پیش زمینه های فرهنگی/قومی اعضای دیگر در کاهش تنشهای احتمالی از طریق پیشبینی تهدیدها، مذاکره برای یافتن راه حل مناسب و دیگر راهکارهای خلاقانه بکوشد و در هم افزایی توانایی دیگر اعضا برای حفظ گروه و رساندن به اهداف تعیین شده نقش بسزایی ایفا کند.

 

منابع:

بی.گادیکانست, ویلیام؛ ام.لی, کارمن؛ نیشیدا, تسوکاسا و اوگاوا, نائوتو. (1385). نظریه ­پردازی درباره ارتباطات میان فرهنگی، ترجمه: پیروز ایزدی، رسانه، شماره 67.

جنکینز، ریچارد (1381). هویت اجتماعی، مترجم: تورج یاراحمدی، تهران: شیرازه.

سبحانی­ جو، حیات­علی (1383) هویت و بحران هویت، پیوند، شماره 301، 49-38.

گل ­محمدی، احمد (1381). فرهنگ، تهاجم، تبادل و تحول، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 6.

گیدنز، آنتونی (1386). جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی.

Ellemers N, Spears R, Doosje B. Self and social identity. Annu Rev Psychol. (2002) ;53:161-86. Review. PubMed PMID: 11752483.

Samovar, L. A., Porter, R. E., & McDaniel, E. R. (2013). Communication between cultures (8th ed.), Wadsworth Cengage Learning.

  • FA

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی