ارتباطات بین فرهنگی

درس ارتباطات بین فرهنگی استاد گرامی: جناب آقای دکتر عاملی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

۲۰
ارديبهشت

شناسنامه فیلم تصادف

سال ساخت : 2004

ژانر: درام

کارگردان: پل هَگیس1

نویسنده فیلمنامه: پل هَگیس و رابرت مورسکو2

موسیقی: مارک ایشام3

بازیگران: مت دیلون (گروهبان جان رایان)، رایان فیلیپ (گروهبان تام هنسن)، برندن فریسر (ریک کبوت)، سَندرا بولاک (جین کبوت، همسر ریک)، دان چیدل (کارآگاه گراهام واترز)، جنیفر اسپُسیدو (ریا)، ترنس هووارد (کامرون تایر)، تندی نیوتن (کریستین تایر، همسر کامرون)، لوداکریس (آنتونی)، لارنز تاته (پیتر واترز)، شاوون تاب (فرهاد)، بهار شومخ (دوری)، مایکل پنا (دانیل رویز، قفلساز)، لوریتا دوین (شانیکوآ، سرپرستار)4 و ...

 

خلاصه داستان

فیلم "تصادف" یا به نقلی دیگر "تصادم"، مجموعه­ ای از خرده روایت­ها از افرادیست که در شهر لس آنجلس آمریکا در قرن بیست و یکم زندگی می­کنند. داستان فیلم، 36 ساعت از زندگی شخصیت­هایی را روایت می کند که به نوعی در فرآیند داستان به یکدیگر همانند پازل متصل شده ­اند. البته موارد مشابه این سبک فیلمسازی در ایران نیز دیده می­شود. به طور مثال در فیلم "فصل نرگس"، به نویسندگی و کارگردانی نرگس آذربایجانی، ساخته سال 1396، با موضوع اهدای عضو، بیننده با روایت­های کوتاه به هم پیچیده همراه می­شود که برخلاف فیلم "تصادف"، در انتهای داستان، گره­گشایی صورت می­گیرد. داستان فیلم با تصادف کارآگاه واترز و همکارش ریا با یک راننده زن چینی آغاز می­شود. ریا که از تصادف عصبانیست، با دیدن راننده و ملیت او، شروع به دعوای لفظی با وی می­کند. در ادامه، کارآگاه واترز و ریا به صحنه­ جرمی می­روند که یک جوان به قتل رسیده است، سپس داستان با بازگشت به روز قبل، بیننده را با دیگر شخصیت­ها و ارتباطشان با یکدیگر همراه می­کند. مرد ایرانی به نام فرهاد با دخترش دوری برای محافظت از فروشگاهشان، قصد خرید اسلحه دارند که با فروشنده درگیر می­شوند؛ دو جوان سیاه­پوست آنتونی و پیتر، ماشین دادستان کبوت و همسرش با بازی سندرا بولاک را می­دزدند؛ گروهبان رایان و همکارش هنسن، ماشینی مشابه را توقیف می­کنند، اما به دلیل پس زمینه نژادپرستانه، رایان، با سرنشینان، کامرون تایر (کارگردان تلویزیونی) و همسرش کریستین، که سیاه پوست هستند، رفتار مناسبی ندارد؛ فرهاد با قفلساز به دلیل ناراضی بودن از کارش درگیر می­شود و تصمیم می­گیرد به او شلیک کند؛ رایان با پرستار بیمارستان به دلیل کوتاهی در پذیرش پدرش مشاجره دارد؛ کارآگاه واترز به دلیل عدم توانایی در اثبات جرم پلیس کانکلین (سفیدپوست)، به دلیل سوء پیشینه برادرش بالاجبار با وکیل دادستان مجبور به سازش و مختومه کردن پرونده پلیس خلافکار می­شود و ... .

 

رویکد نظری در فیلم

« ... این احساسه برخورده، میدونی وقتی تو یه شهر واقعی راه میری حضور آدما رو احساس می­کنی، خواه ناخواه باهات برخورد می­کنن. در لس آنجلس اینطور نیست، ما پشت شیشه و فلز پنهان شدیم، خیلی دلمون می­خواد با همدیگه در ارتباط باشیم، تصادف بهانه ­ایه که بتونیم این احساس رو زنده کنیم ... »

این مونولوگ ابتدایی فیلم که از زبان کارآگاه واترز بیان می­شود، می­تواند به خوبی محتوای اصلی فیلم را نمایندگی کند. مهاجرت، تفاوت فرهنگی، قوم­گرایی، نژادپرستی، آشفتگی، ناامیدی، ترس، سرخوردگی، کلیشه­ سازی و تبعیض، از نمونه صفاتی هستند که در این فیلم به تصویر کشیده شده است. در حقیقت محوریت اصلی فیلم بر مشکلات و تضادهایی است که شهروندان آمریکایی مهاجر با آن روبرو هستند، هرچند در بخش­های انتهایی، روزنه امیدی برای حل برخی از این تضادهای فرهنگی نمایش داده می­شود. آمریکا کشوریست که پیشینه تاریخی طولانی ­ای ندارد و با از بین رفتن بومیان (سرخپوستان)، سیل عظیمی از مهاجران از اروپا، افریقا و آسیا به امید زندگی بهتر که بعد­ها "رویای آمریکایی" خطاب شد، به این کشور سرازیر شدند. انتخاب لس آنجلس به عنوان محل رویداد داستان نیز به همین منظور صورت گرفته که همانند نیویورک، به دلیل صنعت فیلمسازی هالیوود، از شهرهای مطلوب مهاجران برای یافتن شغل و تضمین آینده به شمار می­رود. از دیدگاه هانتینگتون (1956) و نظریه برخورد تمدن­ها، جهان به هفت تمدن تغییرناپذیر تقسیم شده است، که در سه گروه کلی تمدن غربی، کنفوسیوسی و اسلامی جای می­گیرند. وی در ادامه عنوان می­کند که نزاع­ و درگیری­هایی میان تمدن­های مختلف ایجاد شده، که در اثر آن تمدن­های غربی رو به افول گذاشته و فضا برای رشد تمدن اسلامی باز شده است. در این فیلم نیز کوشش شده تا شخصیت­های داستان در قالب شهروندان یک شهر نماینده ­ای از مردم سراسر جهان با فرهنگ­های مختلف باشند که درگیر تضاد و برخورد شده ­اند. البته عمده این تضاد و برخورد ریشه در پیش­داوری و کلیشه ­هایی دارد که افراد از نژادهای مختلف در ذهن خود جای داده ­اند. به طور مثال فرهاد هنگامیکه مرد فروشنده اسلحه او را عضو القائده خطاب می­کند و به تمسخر می­گوید "نکنه میخوای بفرستی برای اسامه بن لادن"، با خشم به او حمله می­کند. یا در جایی دیگر، دادستان کبوت، با شنیدن اسم یک عراقی آتشفشان، به نام "صدام" بسیار عصبانی می­شود و حتی تعجب می­کند که چرا همچین فردی برای اقدام قهرمانانه ­اش باید تقدیر شود. به طور کلی، سرتاسر فیلم، بر بنیان­های نظری و مفهومی ارتباطات بین ­فرهنگی قرار گرفته که به برخی از آنهادر جدول ذیل با ذکر مثال اشاره می­شود.

مفهوم

مثال در فیلم

تفاوت لهجه/زبان

در ابتدای فیلم، ریا با اینکه خود یک مهاجر مکزیکی است، لهجه و تلفظ اشتباه واژه "ترمز" از سوی زن چینی را مورد تمسخر قرار می­دهد. در بخشی از فیلم فرهاد با دخترش در مقابل فروشنده اسلحه به فارسی صحبت میکند.

طبقه­ بندی5

دسته­ بندی اطلاعات درک شده به گروه های مجزا.

تمایز مشهود در فیلم که سفیدپوستان را به عنوان وکیل و رنگین ­پوستان را از طبقه کارگرنشان می­دهد.

هم ­فرهنگ6

گروه­های اقلیت که در رده های پایین جامعه قرار گرفته و خصوصیت اصلی آنها کمبود حضور در بسیاری از عرصه ­های اجتماعی نسبت به شمار فیزیکی آنهاست. یا به بیان دیگر واحدی از مردم که عقاید و رفتارهای متفاوتی از غالب حاکم جامعه دارند.

مثال: فرهاد، همسر و دخترش دوری ایرانی؛ ریا، دانیل قفلساز به همراه همسر و فرزندش مکزیکی؛ کامرون و همسرس، آنتونی، پیتر، کارآگاه واترز، شانیکوآ و ... آفریقایی؛ چینی و کامبوجیایی.

ارتباطات دفاعی

دفاع از خود، فرد یا گروه دیگر؛ نگرانی درباره محافظت در برابر تهدید واقعی یا خیالی انتقاد، آسیب دیدگی نفس یا قرار گرفتن در معرض تفاوت­های فرهنگی.

هنگامیکه ماشین کامرون توسط آنتونی ربوده می­شود، کامرون انتظار ندارد که حتی از هم نژاد خود هم زور بشنود. از سوی دیگر به دلیل ناتوانی در دفاق از همسرش در مقابل رایان، اینبار سعی میکند از حق خود در مقابل پلیس (هنسون و همکارانش) دفاع کند. 

کلیشه ها

نسبت دادن القاب و قرار دادن افراد در دسته­ بندی­ های ذهنی بر اساس تجربیات گذشته یا شایعات.

به طور مثال فرهاد در مقابل مرد فروشنده اسلحه که او را عضو القائده خطاب می­کند و به تمسخر می­گوید "نکنه میخوای بفرستی برای اسامه بن لادن"، عصبانی شده و با خشم به او حمله می­کند. یا در جایی دیگر، دادستان کبوت، با شنیدن اسم یک عراقی آتشفشان، به نام "صدام" بسیار تعجب می­کند که چنین فردی برای اقدام قهرمانانه­اش باید تقدیر شود. آنتونی، در بخش­های ابتدایی فیلم به پیتر می­گوید، "چون از نظر سفیدها، سیاه­ ها انعام نمیدن، گارسون به من خوب سرویس نداد". یا زن چینی به ریا می­گوید "این مکزیکی­ ها خیلی تند رانندگی می­کنن".

اجتناب از عدم قطعیت

 

جلوگیری از موقعیت ها، افراد و مکانهایی که فرد از پیامد آن تعامل احساس عدم اطمینان میکند.

مثال: این موضوع تا حدودی در رفتار فرهاد، جین و دانیل در اصرار زیاد برای تعویض قفل مغازه یا منزل به تصویر کشیده شده است.

رسوایی7

هنگامی که تمامی مسئولیت حوادث منفی رخ داده شده در جامعه به جمعی از افراد متعلق به گروه هم ­فرهنگ نسبت داده می­شود و آن گروه را علامت گذاری می­ کنند یا اصطلاحا انگ می­زنند.

مثال: رایان سرپرستار سیاهپوست را به دلیل کوتاهی در مراقبت­های لازم برای پدرش سرزنش می­کند.

فرهنگ غالب

 

هنجار فرهنگی که در جامعه بسیار مورد توجه و پذیرفته شده است.

مثال: رایان علی­رغم اینکه مطمئن بود کامرون و همسرش بی ­گناه هستند، آن­ها را با رفتار ناهنجاری از ماشین پیاده و مانند خلافکار با آن­ها رفتار کرد. در جای دیگری از فیلم نیز، پلیس بدون دانستن دلیل مشکل کامرون، میخواد به او شلیک کند. یا زمانیکه کارآگاه واترز می­خواهد دست پلیس خلافکار را رو کند، وکیل دادستان به دلیل سوء پیشینه برادر او، بالاجبار واترز رامجبور به سازش و مختومه کردن پرونده می­کند.

استدلال هومینم

واکنش یا تعامل منفی با شخص یا گروهی دیگر تنها به دلیل حس نفرت بدون علت.

مثال: هنسن با وجود اینکه نمی­خواهد رفتار نژادپرستانه رایان را در مقابل سیاه­پوستان داشته باشد، پیتر را که در جاده می­بیند سوار می­کند، اما او نیز درگیر کلیشه­ هاست و با دیدن دست پیتر که سمت جیبش می­رود به ناگاه به او شلیک می­کند.

قوم­گرایی

برترشمردن فرهنگ خود یا گروهی از افراد که با فرهنگ وی مشابه است، از یک سو یا پست و فرومایه خطاب کردن فرهنگ­های دیگر.

مثال: همسر فرهاد هنگام تمیزکردن مغازه که مورد حمله نژادپرستان قرار گرفته با تمسخر می­گوید "فکر کردن ما عربیم، از کی تا حالا ایرانیا عرب شدن"

پیش داوری

تصورات دروغینی که به جای کاذب دانستن اطلاعات درباره گروه یا شخص از پیش زمینه فرهنگ متفاوت، آنرا همچون حقیقت می پذیرد.

مثال: جین با دیدن آنتونی و  پیتر دست همسرش را محکم می­گیرد، یا نگاه قفل­ساز، با تصورات کلیشه ­ای که مکزیکی­ ها گانگستر و خلافکار هستند، را به اشتباه تفسیر می­کند و از همسرش می­خواهد تا دوباره قفل خانه را عوض کند.

هویت نژادی

انسجام قومی و فرهنگی، حس و باور تعلق فرد به فرهنگی خاص، یا خصیصه­ ای که دیگران، افراد را بر اساس پیش­فرض های درست یا غلط به یک فرهنگ خاص نسبت می­دهند.

مثال: دادستان سعی دارد برای حفظ چهره و محبوبیت خود یک کنفرانس مطبوعاتی راه بیاندازد و درباره ربوده شدن ماشینش توضیح دهد تا اینکه اجازه دهد رسانه ­ها از این موضوع سوء استفاده کنند.

 فرض غلط

وقتی فرد تصورات نادرست را  به اشتباه به عنوان یک حقیقت مطلق می­پذیرد و در شرایطی مجبور به نقض آن می­شود.

مثال: رایان بعد از توهین به زوج سیاه­پوست، هنگامی­که کریستین را می­بیند که در ماشین در حال انفجار گیر کرده است، انسانیت را بر نژادپرستی ترجیح می­دهد و با تمام توان، علی­رغم ترس کریستین به دلیل رفتار ناشایست شب قبل، او را نجات میدهد.

بازنمایی و قدرت رسانه

رسانه ها از طریق بازنمایی (به عنوان عملی اجتماعی) میان مولفه های واقعیت، گزینش کرده و با ترکیب مجدد این گزینه ها تعریف ساخته شده ای از واقعیت به جای خود آن به مخاطب عرضه میکند.

مثال: مال­خر با اشاره به شبکه دیسکاوری، به میزانی تحت تاثیر قدرت القا شده پلیس از طریق رسانه قرار گرفته که، حاضر نیست ماشین دادستان که آنتونی و پیتر دزدیده­اند را به دلیل رد خون مرد چینی، نگه دارد.

 

نقد فیلم

شیوه و سبک ساخت فیلم، استفاده از نماد بصری برف، محوبودن شهر در ابتدای فیلم، استفاده از تکنیک­ خاص تدوین، تعدد بازیگران و روایتها، همه و همه بیننده را با فیلم خوش ساختی روبرو می کند. اگرچه این سبک تدوین در ابتدا ممکن است بیننده را کمی سردرگم سازد،‌ اما کارگردان به خوبی توانسته،‌ با ساخت و پرداخت جذاب، ارتباط بین شخصیتها را با یکدیگر برقرار می سازد. جدای از تلاش بی بدیل فیلم بر نقض نژادپرستی، مدیریت تضادهای فرهنگی،‌ تشویق به حفظ ارزشهای انسانی و فرهنگی، خود به نوعی بر برخی از کلیشه ها دامن می زند. به طور مثال در مکالمه آنتونی و پیتر در ابتدای فیلم که مخالف توهین و رفتارهای تبعیض آمیز به سیاه پوستها هستند،‌ با دیدن جین که از ترس آن دو دست همسرش را می گیرد،‌ آنتونی میگوید: "میدونی چرا اینکارو کرد،‌ چون ما اسلحه داریم "و بعد شروع به ربودن ماشین میکنند. البته، در نیمه دوم فیلم،‌ به تدریج این عصبیتها، ‌تبعیضها، تضادهای بین فرهنگی با رفتارهای انسانی ترمیم میشود. یکی از مفاهیم نمادین برای این موضوع،‌ نمایش برف در انتهای فیلم می باشد،‌ برفی که در آب و هوای لس آنجلس بسیار نادر است. سفیدی برف که نماد پاکیست، به همراه بارش یکسان بر سر همه،‌ تاکیدی بر هدف فیلم مبتنی بر مدیریت تضادها و بهبود ارتباطات بین فرهنگی در جوامع چندفرهنگی می باشد. رویکرد انسان دوستانه در تعاملات بین فرهنگهای مختلف، فراتر از تفاوتهای قومی،‌ مذهبی، جنسیتی و ... راهکاریست که در فیلم پیشنهاد میشود. به طور مثال زمانیکه جین از پله سر می خورد، تنها خدمتکار لاتینش هست که از او مراقبت میکند،‌ با دیدن این رفتار جین به او میگوید "تو بهترین دوست من هستی". یا در جای دیگر، ‌رایان، ‌کریستین را با وجود اینکه شب قبل به دلایل نژادپرستانه آزار داده،‌ از ماشین در حال سوختن نجات میدهد.

از دیگر پیشنهادهای تناقض آمیز در فیلم، پخش دو موسیقی فارسی دختر بویراحمدی و تیتراژ آخر فیلم دیده میشود. در متن هر دو آهنگ به برگشت به خانه "خونه خومون" و "find my way home" اشاره می­شود. این مفهوم می تواند از یک جهت اشاره به حفظ روابط بین خانوادگی، برای کسب آرامش و نگاه به دیگران از فرهنگهای مختلف همانند اعضای یک خانواده باشد. هرچند خود می تواند در لایه پنهانتر به تشدید قومگرایی دامن بزند. به این معنا که در آمریکا برای افراد رنگین پوست جایی نیست و باید به کشور خود برگردند.

 

 

زیرنویس

  1. Paul Haggis
  2. Bobby Moresco
  3. Matt Dillon, Ryan Phillippe, Brendan Fraser, Sandra Bullock, Don Cheadle, Jennifer Esposito, Terrence Howard, Thandie Newton, Chris "Ludacris" Bridges, Larenz Tate, Shaun Toub, Bahar Soomekh, Michael Peña, Loretta Devine, …
  4. Mark Isham
  5. Categorization
  6. Co-Culture group
  7. Scapegoating
۰۷
ارديبهشت

یکی از ویژگیهای شاخصی که بشر را از دیگر موجودات متمایز میکند، تنها قوه اندیشیدن او نیست، بلکه توانایی وی در آگاه بودناز هر چه میاندیشد، می باشد. جامعه پذیری و ارتباط با دیگران، دومین خصیصه ایست که تاحدی میان برخی موجودات مشترک است. با ادغام این دو خصیصه پایه مفهومی به عنوان "شناخت اجتماعی1" شکل میگیرد:

"رفتاری که ما از طریق آن اطلاعات درباره جهان اجتماعی را تفسیر، تحلیل و به خاطر می سپاریم" (Baron & Byrne, 1997)

بر اساس این تعریف اطلاعاتی که افراد از دیگران دریافت کردهاند را ابتدا بر اساس تجربیات قبلی، زمینه اجتماعی، ارزشهای فرهنگی و شناخت قبلیشان از فرد که معمولا همراه با کلیشه میباشد، تفسیر میکنند. سپس، در مرحله بعدی با تحلیل این اطلاعات تصمیم به نگهداری یا رد آن میگیرند. در نهایت اطلاعات ارزیابی شده در حافظه برای یادآوری ذخیره میشود. جهان اجتماعی، در این تعریف، هم شامل دیگران میشود و هم درباره خودمان هنگام تعامل با آنها.

3 اصل مهم در شناخت اجتماعی

پنینگتون (2000) در کتاب خود به عنوان "شناخت اجتماعی" سه طرح یا اصل مهم را در این حوزه مطرح می کند: افراد به عنوان صرفه جو (خسیس) ذهنی2، افکار لحظه ای یا تدبیری3، اهمیت و ارزش به خود4 .

صرفه جو ذهنی

برپایه روانشناسی شناختی و شناخت اجتماعی، افراد بسته به توانایی و ظرفیتیشان برای پردازش اطلاعات از یکدیگ متمایز میشوند. به همین دلیل، میانبرهای شناختی برای افرادی که تمایل به صرف تلاش ذهنی برای پردازش اطلاعات نیستند، بکار گرفته میشود. این میانبرها در حقیقت راهبرد و ارزیابی های دم دستی این افراد برای مواجهه با اطلاعات پیچیده هستند. اگرچه این میانبرها در صرف زمان و تلاش ذهنی صرفه جویی میکنند، اما منجر به خطا و پیشداوری نیز خواهند شد. صرفه جوی شناختی برای اینکه بتواند در زمان کم تصمیم و قضاوت سریعی داشته باشد، کمترین تلاش ذهنی را برای پردازش اطلاعات بکار میبرد (Pennington, 2000). 

در زمینه صرفه جوی ذهنی، تفکرات قالبی و کلیشهای که عموما از طریق رسانه ها بازنمایی شدهاند، به عنوان میانبر شناختی بکار میروند. مثلا یکی از  تصورات همیشگیام این بود که، مردم آلمان افرادی منظم، کاری، سرسخت و کم حرف هستند، اما با شنیدن توصیف فردی که زندگی در آلمان را تجربه کردهاست، متوجه شدم، علیرغم تفکر من، آلمانیها بسیار درباره مسائل با یکدیگر بحث و موشکافی میکنند و اصلا کمحرف نیستند.

افکار لحظه ای یا تدبیری

همانطور که بیان شد، صرفه جوهای شناختی راهبردهایی را بکار میگیرند تا فرآیند تصمیم گیری و قضاوت ربرایشان آسان شود که از این میان، یکی از راهبردها می تواند انگارههای اجتماعی باشد. هنگامی که یک موقعیت اجتماعی بارها و بارها تکرار میشود یا تشابهاتی بین موقعیت فعلی با موارد قبلی وجود دارد، فرد با توسل به افکار لحظه ای و به طور خودکار درباره آن موقعیت قضاوت میکند. گیلبرت (1989) بین دو تفکر اجتماعی لحظه ای و تدبیری تمایز قائل می شود. افراد به دلیل کمبود زمان و تلاش فکری کم، برای کسب بیشترین کارآمدی تفکر اتوماتیک و لحظهای را بکار می گیرند. هر چند این اندیشه که "در لحظه به ذهن می رسد" سطحی است و با اشتباه همراه میشود.

تفکر تدبیری زمانیست که فرد، تلاش ذهنی آگاهانه و تفکر عمیق را قبل از تصمیمگیری یا قضاوت اتخاذ میکند. روانشناسان شناختی دو عامل را در دستهبندی تفکر  لحظهای یا تدبیری موثر میدانند؛ انگیزه و توانایی. اگر فرد فاقد انگیزه یا سرگرم کار دیگری باشد، احتمال اینکه به صورت لحظهای بیندیشد، بالا میرود. بالعکس اگر انگیزه بالایی برای موشکافی و اندیشه داشته باشد، تفکر تدبیری را اخذ میکند. این دو مثال درباره توانایی نیز صدق میکند. وقتی فرد توانایی کافی برای موشکافی درباره موضوعی خاص را داشته باشد به طور قطع تفکر تدبیری را بکار میگیرد (Pennington, 2000: 6).   

این مفهوم بعدها به خوبی در "مدل احتمال موشکافی" یا "مدل کوشش درخور" در زمینه دو مسیر فکری مرکزی و پیرامونی به سمت متقاعدسازی، توسط پتی و کاچیاپو (1986)  بکار گرفته شد. نحوه ایجاد یا تغییر نگرش مخاطب در مواجهه با یک پیام، تابعی از ”میزان انگیزه“ و ”توانایی فرد برای تفکر“ در مورد آن پیام است. به بیان دیگر دو عامل انگیزه و توانایی در پردازش پیام، به همراه عوامل متعدد فردی و وضعیتی موجب می­شود تا یک پیام واحد، که برای همه گروههای مخاطب متقاعدکننده نباشد، را بهتر درک کنیم. اگر بحث و استدلال موجود در پیام برای دریافت­کننده اهمیت داشته (به وی مربوط باشد) و توانایی پردازش پیام را نیز داشته باشد، مسیر کانونی را برای تغییر نگرش دنبال خواهد کرد. اما اگر دریافت کننده پیام علاقمند به استدلال و بحث­های موجود در پیام نبوده و یا توانایی پردازش پیام را نداشته باشد، مسیر پیرامونی را برای تغییر نگرش دنبال خواهد کرد. در این حالت، فرد به جای توجه به استلال  پیام، به نشانه­های جانبی نظیر موسیقی، جذابیت فرد مشهور یا ... تکیه می‌کند. افزون بر این، تغییر نگرش مورد انتظار، در مسیر کانوی بسیار بادوام تر از زمانی خواهد بود که فرد مسیر پیرامونی را انتخاب می­کند (حکیم­آرا، 92).

همه ما به نوعی می توانیم بسته به موقعتی که در آن قرار داریم به نوعی متفکر لحظهای باشیم. به طور مثال هنگامی که در ارتباطات روزانه خود برای اولین بار با فردی از قومیت دیگر روبرو میشویم، بدون هیچ تلاش ذهنی از روی ظاهر، طرز بیان یا تجربیات قبلی، قضاوتی اولیه درباره وی برای خود متصور میشویم؛ "این اصفهانیا مگه دست تو جیبشون میکنن! وای باز این ترکا بهم افتادن به زبون خودشون با هم حرف زدن! آخی از لهجهاش معلومه لره، بیچاره چقدر ساده است!

ارزش به خود

ارزیابی که افراد از خودشان دارند و درباره خودشان میاندیشند از سوی آنچه دیگران درباره ما میاندیشند یا نوع رفتارشان با ما، تاثیر میپذیرد. فردی که برای خود ارزش بالایی متصور میشود، خود را توانمند و با اعتماد در مقابل دیگران میبیند. اگر فردی برای خود اهمیت کمی قائل باشد، میتواند در انگیزه وی اثر بگذارد و مانع از تفکر تدبیری در وی شود. این ارزش و اهمیتی که برای خود برمیشماریم، بسیار در تعاملات و هویت گروهی نقش بسزایی میگذارد و در نهایت میزان ارزش برای گروه بر ارزش فردی و ارزیابی از خود نیز اثر خواهد گذاشت (Pennington, 2000: 7). 

عدم اعتماد به نفس و خودکارآمدی میتواند در سطحی وسیعتر در تعاملات بین فرهنگی افراد نیز نقش منفی ایجاد کند. به بیان دیگر اگر فرد در خود شایستگی فرهنگی لازم برای سازگاری با فرهنگ دیگر را نبیند، همانطور که گفته شد این عدم توانایی میتواند در مدیرت ارتباط با افراد از پیشینه فرهنگی دیگر نیز تاثیر بگذارد.

افزون بر این مفاهیم میتوان شباهت فراوانی بین شناخت اجتماعی با نظریه طرحواره فرهنگی مشاهده کرد.

 

نظریه طرحواره های فرهنگی5

زمانی که یک فرد وارد موقعیتی آشنا میشود، ذخیرهای از دانش در مورد رفتار مناسب و نقش شایستهای که او باید در آن موقعیت ایفا کند در ذهن او بازیابی میشود. به عبارت دیگر، هر جهان اجتماعی برهم کنشگری معمولا درون چارچوبی از دانش آشنا و از پیش آموخته شده در مورد موقعیت های مختلف بنا نهاده می شود. این دانش آشنا و از پیش آموخته شده، طرحواره یا طرحوارههای فرهنگی نامیده میشود. بنابراین، طرحوارههای فرهنگی، مجموعههای تعمیم یافتها از دانش هستند که ما به واسطه تجربههای خودمان، آنها را در حافظه ذخیره میسازیم. طرحوارههای فرهنگی دربرگیرنده اطلاعات کلی در مورد موقعیت‌های آشنا و قواعد رفتاری و نیز اطلاعات در مورد خودمان و مردم اطرافمان هستند. طرحوارههای فرهنگی همچنین حاوی دانش در مورد واقعیت های آموخته شده در مدرسه یا راهبردهای حل مسئله و تجارب عاطفی و احساسی است که غالبا در فرهنگ ما یافت میشوند. این طرحوارههای فرهنگی، در قالب سیستمهای به هموابسته، با یکدیگر پیوند میخورند و ساختار شناختی پیچیدهای را برمیسازند که زیربنای رفتارهای ما است (گادیکانست، 1385).

 

 

منابع:

1. حکیم ­آرا، محمدعلی (1392)، ارتباطات متقاعدگرانه در تبلیغ، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت). چاپ چهارم.

2. گادیکانست, و.ب.، ام.لی, کارمن؛ نیشیدا, تسوکاسا و اوگاوا, نائوتو. (1385). نظریه ­پردازی درباره ارتباطات میان فرهنگی. ترجمه: پیروز ایزدی، رسانه، 67 (3)، صص 98-49.

3. Pennington, D.C (2000), Social Cognition, Routledge modular psychology series.

زیرنویس:

  1. Social Cognition
  2. cognitive miser
  3. Spontaneous vs deliberative thought
  4. self-esteem
  5. Cultural Schema theory

 

۳۰
فروردين

شیوع گسترده ویروس کرونا در سرتاسر جهان افزون بر جنبه خطرآفرینی اش برای سلامت جسمی، وجه ­های ریسک­پذیری دیگری نیز به همراه داشته است. در عصر ارتباطات و اطلاعات از یک سو و شرایط قرنطینه خانگی برای پیشگیری از بیماری، از سوی دیگر انسانها را بیش از پیش به رسانه ها بالاخص شبکه­های مجازی وابسته کرده است. مطالعات متعدد در زمینه اثرات رسانه نشان داده که به خوبی میتوان بر شناخت و درک عموم از جهان تاثیر گذاشت، به این معنا که آگاهی و ذهنیت مردم نسبت به جهان بستگی به محتوایی دارد که از رسانه ها دریافت میکنند. مک کوایل با تکیه بر نظریه کاشت عنوان میکند، رسانه ها با ایجاد محیط نمادین، خلق راه های مشترک انتخاب و نگریستن به رویدادها، به تصویر ذهنی مخاطب از دنیای اطرافش شکل میدهند و در درازمدت منجر به فرهنگ پذیری آنان میشوند.

در حقیقت رسانه ها از طریق بازنمایی (به عنوان عملی اجتماعی) میان مولفه های واقعیت، گزینش کرده و با ترکیب مجدد این گزینه ها تعریف ساخته شده ای از واقعیت به جای خود آن به مخاطب عرضه میکند. در طول زمان با تکرار کلیشه ها و طبیعی سازی آنها، دنیای بازنمایی شده به جای دنیای واقعی از جانب مخاطب پذیرفته شده و سلسله مراتب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مستتر در آن نیز به عنوان امور طبیعی و غیرقابل تغییر در مخاطب درونی میشود (راودراد، 1391: 20).

بازنمایی، از دیدگاه استوارت هال، تولید و ساخت معنا بر اساس چارچوب های مفهومی و گفتمانی است. در جهانی که رسانه ها ترسیم میکنند، با مقوله سازی پدیده ها، طرحواره ها یا کلیشه های ذهنی به افراد دیکته میشود که از تجربه و درک مستقیم آنها از پدیده ها نیست. بلکه معناسازی در بازنمایی رسانه ای، امری خنثی و بی طرف نبوده و ریشه در گفتمان و ایدئولوژی دارد و محتوای رسانه ای، بازنمایی روابط قدرت نابرابر (نژادی، جنسیتی، فرهنگی و ...) در جهان است. به طور مثال گفتمان استعاری غرب که مبتنی بر مناسبات قدرت میان غرب و شرق است، از طریق بارنمایی شرقی ها و بویژه مسلمانان، درصدد ساخت معنا در راستای تداوم نابرابری های اجتماعی و تقویت روابط و مناسبات قدرت است. معانی و بازنمایی رسانه ای اگرچه برساخته ای اجتماعی و فرهنگی است، اما ایدئولوژی و گفتمان سعی دارند تا معانی بازنمایی شده را امری طبیعی، فراگفتمانی و فرازبانی جلوه دهند. به طور مثال رسانه های غربی ویژگی هایی را برای مسلمانان، سیاه پوستان یا زنان بازنمایی می کنند که به نوعی خصیصه ذاتی و طبیعی آنها فرض میشود. از پیامدهای دیگر ویژگی های گفتمانی و ایدئولوژی، دوانگاری در بین جوامع است  این تمهیدات گفتمانی قطب بندی، با ایجاد مفهوم دیگربودگی، به توصیف ما با ویژگیها و صفات مثبت و ارزیابی آنها با صفات منفی، در نهایت منجر به تمایز و افزایش تعارضات میان افراد، گروه ها، قومیت یا ملیت ها میشود (مهدی زاده، 1387).

در بحران کنونی ویروس کرونا، بازنمایی های متفاوت از سوی رسانه های سنتی و نوین، شکل گرفته که جدای از پیامدهای روحی بر سلامت روان افراد، بر روابط دیپلماتیک، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان جوامع مختلف نیز اثر (در بیشتر موارد منفی) داشته است. در این نوشته کوتاه ابتدا نگاهی به نظریه بازنمایی پرداخته و سپس به برخی از مهمترین بازنمایی های رسانه ای در قالب سه دسته بندی تعارض فرهنگها، بازی با ارقام و آمار و بحران بیولوژیک مطرح شده است. 

 

نظریه بازنمایی

از دیدگاه استوارت هال بازنمایی در واقع نوعی اندیشیدن، فهمیدن و تفسیر جهان است. به نظر وی به کمک زبان، واقعیتهای عالم را در دو مرحله بازنمایی میکنیم؛ یکی بازنمایی ذهنی و دیگری بازنمایی زبانی (کرم اللهی و دهقانی، 1393 به نقل از: فاضلی، 1392). زبان رسانه، هنر، علم و تمام صورتهای فرهنگی، هنری و علمی که ما به کمک آن درباره هستی و انسان سخن میگوییم یا می اندیشیم هیچ یک قادر به ارائه بازتابی آیینه سان از واقعیت نیستند. استوارت هال، با الهام از ایده چرخش زبانی ویتگنشتاین، بیان میکند که نظام بازنمایی، یک نگاه برساخت گرایانه است؛ به این معنا که زبان در کاربستهای اجتماعی خود معنا پیدا میکند. واژهها خود معنا ندارند و معنای خود را در شکلهای زندگی روزمره، در بافت موقعیت و محیط پیدا میکنند و به این بستگی دارند که چه کسی، چگونه، کجا و چرا آن را به کار میگیرد (کرم اللهی و دهقانی، 1393: 141).

هال در پاسخ به پرسش خود که «معنا از کجا می آید» سه رویکرد را مطرح کرده است، که از میان آنها رهیافت بازتابی و تعمدی را رد کرده و بر رهیافت برساخت گرا، تاکید می ورزد.

 

رویکرد بازتابی1: در این رویکرد معنا در جهان وجود دارد و زبان همانند آینه ای آن را بازتاب می دهد. به بیان دیگر معنا در خود نشانه بوده و و نشانه فی نفسه معنا را با خود حمل میکند.

رویکرد تعمدی2: عقیده بر این است که مؤلف معنای منحصر به فرد خود را از راه زبان تحمیل میکند. در حقیقت معنا در قصد و نیت تولیدکننده، مؤلف و نویسنده است.

رویکرد برساخت گرا3 : در این رویکرد بر ماهیت عمومی و اجتماعی زبان تأکید می شود (راودراد، 1391: 18). این رویکرد ترکیبی از نشانه شناسی (چگونگی تولید معنا از طریق زبان و بازنمایی) و گفتمان (تاثیرات و پیامدهای بازنمایی) میباشد (مهدی زاده، 1387: 24).

 

مفهوم بازنمایی علاوه بر نظریه "بازیهای زبانی" ویتگنشتاین، با تحلیلهای فوکو در قالب نظریه قدرت نیز مرتبط می­شود. از دیدگاه وی بازنمایی همیشه در یک گفتمان صورت میپذیرد و گفتمان تعیین میکند که درباره یک متن خاص چه میتوان گفت و چه نمیتوان گفت. آن کسانی که به سبب برخورداری از قدرت میتوانند شیوههای خودشان برای شناخت جهان را به طرزی گفتمانی اشاعه دهند، انگارههای غالب برای شناخت جهان یا معنادار ساختن آنرا ایجاد میکنند همین انگارهها نظامهای حقیقت را شکل میدهند. سپس در مرحله بعد، این نظامها به مرجعی ای برای نحوه تفکر و رفتار ما تبدیل میگردند (کرم اللهی و دهقانی، 1393: 142 به نقل از فوکو، 1979).

اصحاب حوزه مطالعات فرهنگی درباره تولید و خلق اثر هنری با استفاده از نظریه بازنمایی معتقدند طبقه مسلط اجتماعی در طول سالیان دراز، ارزشها و ایدهآلهای خود را در جامعه رواج داده و با این کار به تثبیت برتری خود در جامعه به واسطه درونی شدن این ارزشها و ایدهآلها (کلیشه سازی4) در کلیت جامعه کمک کرده است. در واقع گروه های مسلط و صاحب قدرت از طریق کلیشه سازی (نسبت دادن ایده ها و فرضیات رایج درباره گروه های خاصی از افراد)، یا از نظر استوارت هال "کنشی معناساز" به روند طبیعی سازی و تداوم نظم موجود کمک کرده و از خلال فرایندهای ساده سازی، سعی در یکدست سازی تفاوتهای میان اعضای گروه ها دارند. طبیعی سازی به فرایندی اطلاق می شود که از راه آن ساختهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی به گونه ای عرضه میشوند که گویی اموری آشکارا طبیعی هستند. گفتمان های طبیعی ساز چنان عمل می کنند که نابرابری های طبقاتی، نژادی و جنسیتی به صورت عادی بازنمایی میشوند. (راودراد، 1391: 20-19).

 

بازنمایی های کرونا در رسانه ها

در اواخر سال میلادی 2019، به تدریج شیوع بیماری ناشناخته ای که منشا آنرا از استان ووهان چین در اثر خوردن سوپ خفاش عنوان میکردند در صدر اخبار قرار گرفت، اما این شیوع ساده یک بیماری نبود. رسانه های متعدد جدای از نمایش اطلاعات و گزارش های به ظاهر خنثی در پوششهای خبری خود بازنمایی های منفی متعددی را شکل دادند که به برخی از مهمترین اشکال آن در ادامه پرداخته میشود.

 

تعارض فرهنگها

شروع این تعارض را شاید بتوان به کاریکاتوری نسبت داد که در روزنامه دانمارکی، که سابقه توهین به پیامبر اکرم (ص) را نیز در کارنامه خود دارد، از پرچم چین چاپ شده بود. این توهین در ادامه با هجمه عظیمی از سوی کاربران چینی در شبکه های اجتماعی مختلف با به تصویرکشیدن تمسخرآمیز پرچم دانمارک پاسخ داده شد.

  

در ایران نیز بازار ساخت جوک و شوخی های نژادی در زمینه سبک تغذیه در چین شکل گسترده ای در این شبکه ها به خود گرفت.

"شانس آوردیم چینی نشدیم، فکر کن میری مدرسه بعد زنگ میخوره کیفتو باز می‌کنی میبینی مامانت برات لای نون لواش خفاش و سبزی گذاشته"

هر چند با ادامه روند بیماری و گزارش آمار، در برخی از پستهای کاربران دیده شد که به آمار پایین مبتلایان در هند نیز توجه کردند.

"وقتی کرونا به هند رسیده با دیدن وضعیت بهداشت و زندگی هندیا پا به فرار گذاشته" 

بازنمایی توهین آمیز کرونا و خطاب بیماری به "ویروس چینی" یا "ویروس ووهانی" یا عباراتی چون "ساخت چین" در روزنامه اشپیگل آلمان، "خطر زرد" روزنامه Courrier picard فرانسوی با کنایه به چینیها به عنوان زردپوست، نیز، سیل عظیمی از تنفر میان کشورهای غربی ایجاد کرد. پیامدهای های این ایجاد تنفر و دیگری سازی، تعارضات متعدد لفظی، غیر کلامی و بعضا جسمانی (تعرض به دو دختر آسیایی در استرالیا) به چینی ها را در این کشورها رقم زد. به طور مثال در تیتر دو روزنامه دیلی تلگراف و سان هرالد اشاره شد که دانش آموزان چینی به مدرسه نروند.

پوستر فیلم مولان در شهر پاسادنا در ایالت کالیفرنیا

جدای از تعارضات بین فرهنگها، برخی نمونه های توهین به قشر خاصی از جامعه مانند سالمندان، گروه های مذهبی اقلیت نیز در رسانه ها بویژه شبکه های اجتماعی ایجاد شد. به طور جوانان آمریکایی با هشتگ "سالمند پاک کن5" و ساخت آهنگ به خطر بالای بیماری و سالمندان اشاره و آنها را مورد تمسخر قرار دادند. یا در هند گروهی خاصی از مسلمانان را عامل شیوه ویروس کرونا خطاب می کردند.

 

بازی با ارقام و آمار

نمایش به روزترین اطلاعات از روند رو به رشد بیماری از تعداد مبتلایان، کشته شدگان و یا بهبودیافته ها به اشکال مختلف در رسانه ها بازنمایی میشد. به طور مثال همواره اینکه کدام کشور در رتبه اول قرار دارد مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. بعد از چین و گسترش بیماری به ایران، رسانه های غربی، در اشارات خود به صورت نامحسوس، اولین فرد مبتلا در کشورهای عربی، کانادا یا برخی از کشورهای اروپایی را به مسافری نسبت میدادند که از ایران آمده است. این هجمه ها در رسانه های فارسی زبان مخالف بخش گسترده ای را به خود اختصاص داده بود. در یکی از شبکه های خبری آمریکای جنوبی مجری به تمسخر بیان می کند:

"کرونا به آمریکای جنوبی رسیده. لطفا دقت کنید دست‌هاتون را بشویید، موقع سرفه و عطسه دهان‌تان را بپوشونید و از مقامات وزارت بهداشت ایران دوری کنید"

در رسانه های داخلی ایران بحران ویروس در کشورهای اروپایی چون ایتالیا و اسپانیا به نسبت آمار و ارقام داخلی بیشتر برجسته سازی شد. از سوی دیگر با بالارفتن شمار بیماران در آمریکا، روزنامه انگلیسی گاردین در یادداشتی طعنه‌آمیز نوشت:

"ترام‍پ گفته بود: از امروز به بعد، دیدگاهی جدید سرزمین ما را اداره می‌کند. از این لحظه به بعد، اول آمریکا»؛ و به این ترتیب آمریکا اکنون به‌گونه‌ای برنده می‌شود که پیش از این نشده است. در میان کشورهای مبتلا به کرونا اول شده است."

با ادامه روند رو به رشد بیماری در جهان، بسیاری از سران کشورها، چین را به ارائه آمار غلط و کمتر از حد واقعی متهم کردند. هرچند در ابتدا چین از این موضوع سرباز زد اما در گزارشات اخیر اعلام کرد که آمار جانباختگان به دلیل شرایط بحرانی و برخی گزارشات ناقص از سوی بیمارستانهای صحرایی یا مناطق روستایی، 1290 نفر کمتر اعلام شده است.

 

بحران بیولوژیک با اهداف اقتصادی

افزون بر مواردی که در بالا ذکر شد، بخشی از بارنمایی رسانه ای کرونا به دیدگاه های تناقض آمیز و تفکراتی سوق پیدا کرد که این بیماری اتفاقی نبوده و در اثر اهداف اقتصادی یا سیاسی ایجاد شده است. به طور مثال در آمریکا، چین را متهم کردند که این ویروس در آزمایشگاه های این کشور ساخته شده است. روزنامه نیویورک تامیز با انتشار اظهار عجیب وزیر بازرگانی آمریکا، نوشت: ویروس کرونا فرصتی برای بازسازی برخی مشاغل در آمریکاست که اکثرا در چین فعالیت دارند. برخی نیز بر این فرضیه تاکید کردند که چین به آسانی ویروس را مهار کرده، پس از قبل با ویروس و طرز روبرو با آن آشنا بوده است. در روزنامه اکونومیست انگلیس نیز، با نمایش نقشه شیوع بیماری، منشا آنرا از چین عنوان کرد. از سوی دیگر برخی کشورها این بحران بیولوژیک را به آمریکا نسبت میداند: خطاب این ویروس به "سلاح بیولوژیک" توسط محقق دانشگاه هاروارد، نمایش کلاه آلوده به ویروس از آمریکا در رسانه های عراق، توطئه آمریکا علیه چین از سوی یکی از نمایندگان حزب دموکراتیک روسیه، اشاره سابقه بیوتروریسم آمریکا از سوی یک پروفسور مالزیایی و موارد متعدد دیگر.

در رسانه های داخلی ایران نیز به صورت استعاری به وجه سلاح بودن آن با عبارات زیر اشاره شده است.

- کرونا را شکست می‌دهیم.

- عزم ملی برای شکست کرونا

- روایت خط مقدمِ جنگ با کرونا

- سربازان خط مقدم مبارزه با کرونا

- ستاد مبارزه با کرونا

- ارتش برای مقابله با کرونا به میدان آمد

- مراقبت‌های پزشکی کرونا را شکست داد.

گروهی دیگر نیز این بحران را به هر دو کشور چین و امریکا نسبت میدادند که از طریق آزمایشگاهی در چین با سرمایه گذاری آمریکا بوجود آمده است. این گروه به طور مثال، به پژوهشی در سال 2015 اشاره میکنند که ویروس کرونا بر روی خفاش و موش آزمایش شده است.

 

سخن آخر

تعارضات و بحران در فضای واقعی زندگی جوامع در اثر بازنمایی رسانه ای ویروس کرونا میتوانست با رویکردهای مدیریتی صحیح کاهش یابد. متولیان و سازمانهای جهانی میتوانستند با همیاری یکدیگر در تقسیم کار صحیح در زمینه تولید تجهیزات مورد نیاز، اطلاع رسانی به موقع، تهیه پروتوکل درمانی و به اشتراک گذاری به یکدیگر میتوانستند به جای دامن زدن به این بحران در حل آن کوشش کنند. به طور مثال از سازمان بهداشت توقع میرفت تا نقش اصلی را در هدایت مدیریت بحران بازی کند. اما شواهد نشان میدهد که حتی در اطلاع رسانی، شدت خطرآفرینی این بیماری، راه های پیشگیری، شیوه های درمانی احتمالی و ... بسیار کمتر از حد عمل کرده است.

 

منابع:

راودراد، اعظم (۱۳91)، جامعه شناسی سینما و سینمای ایران، چاپ اول، تهران: دانشگاه تهران.

کرم اللهی، نعمت الله و دهقانی، روح الله (1393). روششناسی بنیادین نظریه فرهنگی استوارت هال با رویکرد انتقادی، فصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی، شماره سوم. 155-129.

مهدی زاده، محمد (1387). رسانه ها و بازنمایی، چاپ اول، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها.

 

زیرنویس:

1- Reflexive

2- Intentional

3- Constructive

4- کلیشه، تنزل انسانها به مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی مبالغه آمیز، و منفی گفته میشود (مهدی زاده، 1387: 19).

5- Boomer Remover

۰۹
فروردين

انسان برای برقراری ارتباط نیازمند معرفی خود به دیگران است، چه از بدو تولد که این کار توسط والدین صورت می­گیرد، چه پس از بلوغ جسمی/ فکری و ورود به عرصه اجتماعی (جامعه پذیری) که با کنش­/رفتار، گفتار و حتی نوع زبان بدن (پوشش ظاهری و ارتباط غیرکلامی) این عمل انجام می­شود. در حقیقت این معرفی، پاسخ به پرسش کیستی یا همان هویت است. هرچند برخی از ویژگی­های آن مانند نام، جنسیت، محل تولد، هوش و ... انتسابی و بخشی دیگر چون اخلاق، مهارت، موقعیت اجتماعی (تحصیل، شغل و درآمد) و ... اکتسابی است.

هویت، احساسی درونی است که انسان سعی دارد با نمادها و نشانه­ هایی آن را تحقق بخشد. هر انسانی تمایل دارد که هویت خود را آگاهانه در گروهی خاص جست­وجو کند. تمایل انسانها برای دستیابی به هویت­های جمعی منجر به پذیرش حتی چندین هویت مختلف همزمان می­شود. چنانکه تعلق همزمان به خانواده، دین، قومیت، ملیت و تمدن می­تواند در هویت هر انسانی با هم سازش داشته باشند (گل­محمدی، 1381: 91). به طورمثال یک زن می­تواند علاوه بر نقش هویتی خود به عنوان همسر/مادر در خانه، در محیط اجتماعی نقش کارمند یک اداره، عضویت بسیج، داوطلب سازمان هلال احمر و ... را بر عهده گیرد. فرد به طور یقین برای انجام نقش خود در هر گروه ارتباطی باید برخی وظایف مختص به گروه را بپذیرد و نسبت به اصول جمع پایبند باشد. همگرایی و تفاهم در گروه علاوه بر حفظ هویت فردی، نیازمند دستیابی به توانایی عملکرد صحیح در هویت اجتماعی وی می­باشد، تا گروه را در دستیابی به اهدافش یاری برساند.

به بیان دیگر یکی از مولفه­ های چالش برانگیز که به شخصه در طول دوران زندگی با آن مواجه بودم همین نحوه شکل­ گیری هویت اجتماعی و حفظ روحیه جمع­گراییست. افراد در ایجاد ارتباط چه در سطح گروه­های کوچک دوستانه، دانشجویی، پژوهشی یا سطح وسیع­تر بین المللی بالاخص در ایران با مشکل مواجه بوده ­اند. به طور مثال در دوران دانشجویی تصمیم گرفتم تا پایان­نامه خود را به همراهی یکی از دوستانم که قبلا هم سابقه کار تیمی داشتیم انجام دهم. اما از همان ابتدای کار با چالش­هایی چون سختی گرفتن مجوز و موافقت آموزش دانشکده تا دیدگاه منفی دیگر همکلاسی­ها مبنی بر اینکه نتیجه کار یقینا ضعیف خواهد شد، روبرو شدیم. اما در نهایت مدیر گروه، استاد راهنما و هیئت داوری از حجم کمی و کیفیت خروجی کار، بی­نهایت رضایت داشتند و پروژه نمره کامل را کسب کرد. یا در مورد دیگر، مشکلات بوجود آمده در تشکیل گروه برای انجام تئاتر دانشجویی را تجربه کردم؛ هماهنگ­کردن افراد، تعهد به حضور به موقع در تمرینات، حفظ بودن متن و ... . هرچند در زمینه ارتباطات بین فرهنگی نتیجه به گونه دیگری بود. حضور در دانشگاه تهران در کنار دانشجویان از کشورهای دیگر روی دیگر سکه را در ارتباطات گروهی در سطح ملی یا بین­المللی برایم رقم زد. افراد نسبت به ارتباط با دانشجویان خارجی، تشکیل گروه­های پژوهشی بسیار منعطف­تر بودند تا میان دیگر همکلاسی­های خود و بدون درنظر گرفتن تفاوت­های فرهنگی به­آسانی با یکدیگر تعامل می­کردند.

در دنیای امروز به دلیل جهانی ­شدن، وابستگی کشورها از لحاظ اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، افراد را پیش از گذشته نیازمند برقراری ارتباط ­های گسترده­تر در سطح بین ­المللی کرده است، بدون آنکه پیش­زمنیه­ های متفاوت بخواهد خللی در آن ایجاد کند. به طور مثال در بحران کنونی کرونا هنگامی که پزشکان از چین، ایران، ایتالیا و ... با یکدیگر به صورت مجازی برای تبادل آخرین اطلاعات درمانی از طریق ویدئو کنفرانس جلسه می­گذارند، تنها به هم­اندیشی برای عبور از این معضل جهانی می­اندیشند. حال این سوال پیش می­ آید که برای حل تعارضات و تفاوت­های درون گروهی در انواع سطوح قومی، ملی یا بین ­المللی در حوزه­ های نظری ارتباطات بین ­فرهنگی چه اندیشه ­هایی شده است.

هویت

در متون مختلف نظری، تعاریف متفاوتی از صاحب­نظران ارائه شده است، اما از نظر ریچارد جنکینز (1381) آنچه هویت اشخاص را مشخص می­سازد، اغلب چیزی است که دیگری در آن­ها می­بیند و این مفهوم با چهار معنی شباهت، تفاوت، شناسایی (طبقه ­بندی افراد) و تثبیت (درجه بازتابی بودن یا درک حضور دیگران) در ارتباط است.

به بیان کلی، هویت به درک و تلقی مردم از این که چه کسی هستند و چه چیزی برایشان معنادار است مربوط می­شود. این درک و تلقی در پیوند با خصوصیات معینی شکل می­گیرد که بر سایر منابع معنایی الویت دارد. جامعه شناسان اغلب از دو نوع هویت سخن می گویند: هویت اجتماعی و هویت شخصی. این شکل­های هویت فقط از نظر تحلیلی از هم جدا و متمایز می­شوند اما در واقع پیوند تنگاتنگی با یکدیگر دارند. هویت شخصی، ما را به عنوان افرادی جدا و مجزا از یکدیگر متمایز می­کند و به معنای رشد و تکوین شخصی است که از طریق آن معنای یگانه و منحصر به فردی از خویشتن با جهان پیرامون خود خلق می­کنیم (گیدنز، 1386: 46). عوامل متعددی در شکل­گیر هویت فردی و اجتماعی نقش دارند عوامل شکل ­دهنده هویت اجتماعی عبارتند از: خانواده، رسانه­ های جمعی، ساختارهای اجتماعی، آموزش و پرورش، گروه­های مرجع، جهانی ­شدن (سبحانی­ جو، 1383).

هویت اجتماعی

هویت اجتماعی عبارت است از شیوه ­هایی که به واسطه آن­ها افراد و جماعات در روابط اجتماعی خود از دیگران متمایز می­شوند که در نهایت حاصل آن، برقراری روابط و پیوندهای هویتی و متمایزساختن نظام­مند شباهت و تفاوت میان آن­هاست (جنکینز، 1381: 7). هویت اجتماعی به معنای ویژگی­ها و نشانه­ هایی است که از طرف دیگران به یک فرد نسبت داده می­شود و تعیین می­کند که وی اساسا چه کسی است. در عین حال، این ویژگی­ها شخص مذکور را به افراد دیگری مربوط می­کند که همین خصوصیات و کیفیات را دارند. هویت­ اجتماعی بعد جمعی دارد و نشان­دهنده شیوه­های همسانی افراد با دیگران می­باشد. به طور کلی هویت­ اجتماعی مشخص می­کند که افراد چگونه و از چه نظر شبیه دیگران هستند (گیدنز، 1386: 46). هویت اجتماعی نمودیافته در شخصیت، جدا از دنیای اجتماعی دیگر افراد، معنایی ندارد. فردها بی ­همتا و متغیر هستند، اما شخصیت کاملاً به­صورت اجتماعی و به ­واسط مراحل گوناگون فرآیند اجتماعی­شدن و جامعه ­پذیری ساخته میشود (گل­محمدی، 1381: 223-222). در دسته ­بندی هویت اجتماعی می­توان زیرشاخه ­های متعددی از هویت­های گوناگون را ملاحظه کرد: جنسیتی، نژادی، مذهبی قومی، ملی، منطقه­ای، سازمانی، بین ­المللی و مجازی (Samovar et al., 2013).

نظریه­ های متمرکز بر هویت در تعاملات بین فرهنگی

در چهار نظریه که در ادامه مطرح شده است بر مذاکره یا مدیریت به منظور انطباق هویتها در تعاملات بین فرهنگی تمرکز کرده­اند. نظریه هویت فرهنگی (کولیر و توماس، 1988)، نظریه مدیریت هویت (کوپاچ و ایماهوری، 1993)، نظریه مذاکره بر سر هویت (تینگ-تومی، 1993) و نظریه ارتباطی هویت (هکت، 1993).

در نظریه هویت فرهنگی، با طرح فرضیاتی، پنج اصلی بدیهی را درباره نحوه مدیریت هویتهای فرهنگی در تعاملات مطرح می­شود. افراد درباره هویت­های چندگانه در گفتمان با یکدیگر مذاکره می­کنند؛ ارتباطات بین فرهنگی از طریق گفتمانی و ابراز هویت شکل­ می­گیرد؛ توانایی ارتباطات بین­ فرهنگی به مدیریت معانی، مذاکره بر سر معانی (مشترک، قواعد و پیامدهای مثبت) و  اعتبار بخشیدن به هویتهای فرهنگی (همانندسازی و پذیرش گروهی دارای نظام­های مشترک معانی و هنجاری/ قواعد رفتاری)؛ هویتهای فرهنگی تابعی از قلمرو، برجستگی و شدت می­باشند.

  • هرچه هنجارها و معانی در گفتمان تفاوت بیشتری داشته باشند، تماس بین فرهنگی تر است.
  • هرچه افراد بیشتری توانایی ارتباطاتی بین فرهنگی داشته باشند، بهتر می توانند به ایجاد و حفظ روابط بین فرهنگی بپردازند.
  • هرچه هویتهای فرهنگی در گفتمان تفاوت بیشتری داشته باشند، تماس بین فرهنگی تر خواهد بود.
  •  هرچه هویت فرهنگی یک شخص با هویت فرهنگی شخص دیگر سنخیت بیشتری داشته باشد، توانایی بین فرهنگی بیشتر خواهد شد.
  • ارجاعات زبانی به هویت فرهنگی به­ طور نظام­مند با عوامل اجتماعی  بافتی نظیر شرکت کنندگان، نوع رویداد و موضوع همبستگی دارند. هرچه هویتهای فرهنگی بیشتر ابراز شوند، رابطه آنها با هویتهای دیگر از اهمیت بیشتری برخوردارست.

در نظریه مدیریت هویت، توانش ارتباطاتی بین فردی و جنبه­ های گوناگون هویت افراد از طریق نمایش چهره مطرح می­شود. توانایی ارتباطات بین فردی باید شامل توان فرد در مذاکره موفق بر سرهویتهای به طور متقابل قابل قبول در تعامل باشد. همچنین فرد باید کوشش کنند تا در برخوردهای بین فرهنگی با با انتخاب صحیح میان تنش دیالکتیک به مدیریت چهره بپردازند. الف) چهره دوستی در برابر چهره مستقل؛ ب) چهره توانش در برابر چهره مستقل، و ج) چهره مستقل در برابر چهره دوستی یا توانش.

کوپاچ و ایماهوری (1993) می­گویند توانش توسعه روابط بین فرهنگی سه مرحله را طی می­کند نخستین مرحله فرآیندها آزمون و خطا در خصوص یافتن هویتهایی است که ارتباط گران در آنها مشابهت­هایی دارند. مرحله دوم دربرگیرنده درهم گره خوردن هویتهای مشارکت­کنندگان و ایجاد یک هویت رابطه­ای همگرا (علی رغم هویت فرهنگیواگرای بین آن­ها). مرحله سوم دربرگیرندة مذاکره مجدد برسر هویتهاست. مخاطبان بین فرهنگی توانا از هویت رابطه­ای در حال ظهور و به صورت محدود تعریف شده خود که در مرحله دوم شکل گرفته، به عنوان بنایی برای مذاکره مجدد درباره هویتهای فرهنگی جداگانه خود استفاده می­کنند.

در نظریه مذاکره درباره هویت توانش ارتباطاتی بین فرهنگی فرآیند مذاکره مؤثر درباره هویت بین دو تعامل گر در یک رویداد ارتباطاتی جدید است. تفاوتهای فرهنگی براحساسی که هر فرد از خود دارد تأثیر می گذارند، خود-همانندسازی دربردارنده امنیت و آسیب پذیری است. هرچه خود-همانندسازی افراد به صورت امن­تری انجام پذیرد، افراد بیشتر پذیرای تعامل با اعضای سایر فرهنگها خواهند بود. هرچه افراد بیشتر احساس آسیب پذیری کنند، دچار اضطراب بیشتری در تعاملات می­شوند. آسیب پذیری افراد تحت تأثیر نیاز آنان به امنیت قرار دارد. هرچه عزت نفس افراد و اقدامی که برای عضویت خود در جمع قائل اند، بیشتر باشد، هنگام تعامل با بیگانگان کاردانی و ابتکار بیشتری از خود بروز می­دهند. انگیزه افراد برای ارتباط برقرار کردن با بیگانگان بر میزان جست وجوی آنان برای یافتن منابع ارتباطاتی تأثیر می­گذارد. هرچه ابتکارات شناختی، عاطفی و رفتاری افراد بیشتر باشد، آنان در مذاکره درباره هویت کارآمدتر خواهند بود. هرچه منابع ارتباطاتی افراد گوناگون­تر باشد، در زمینه تأیید، هماهنگی و تطبیق هویت تعاملی کارآمدترند. سرانجام این که هرچه منابع ارتباطاتی افراد متنوعتر باشد، در ایجاد اهداف تعاملی به طور مشترک و ایجاد معانی و قابلیت درک هویت متقابل انعطاف پذیرترند.

نظریه‌ی ارتباطاتی هویت حاکی از این است که هویت فرآیندی ارتباطی است؛ از این جهت برای شناخت هویت افراد می‌توان بافت تبادل پیام‌های آن‌ها را مطالعه کرد. هویت­ها از نظر هکت (1993) دارای خصوصیات فردی، اجتماعی و گروهی‌اند؛ دیرپا و متغیرند؛ جنبه عاطفی، شناختی، رفتاری و معنوی دارند؛ دارای سطوح تفسیر محتوایی و رابطه‌ای هستند؛ دربردارنده معانی ذهنی و اسنادی هستند؛ رمزهایی هستند که در قالب مکالمات بیان می‌شوند و در اجتماعات تعیین کننده عضویت هستند؛ هویت‌ها دارای خصوصیات معنایی هستند که در قالب نمادها، معانی و برچسب‌های اصلی بیان می‌شوند؛ هویت‌ها شیوه های ارتباطات مناسب و مؤثر را تجویز می‌کنند. از نظر هکت هویتها در رابطه با افراد دیگر ظهور پیدا میکنند، هویتها در روابط به منصه ظهور میرسند، روابط سبب ایجاد هویتها به عنوان پدیده های اجتماعی می شوند (بی.گادیکانست، ام.لی، نیشیدا و اوگاوا, 1385:  27-23).  

تعهد گروهی

 افزون بر نظریه ­های فوق یکی از مولفه­ های مهم در موفقیت برقراری ارتباط و مدیریت هویت اجتماعی در گروه (قومی، ملی یا بین فرهنگی)، رعایت ملزومات تعهد گروهی است. تعهد به هویتهای خاص، در فرآیند تعامل بین زمینه و هویت، ظهور پیدا میکند. برای مثال هر زمیان هویت گروهی مورد تهدید واقع شود و امکان رهاشدن از آن هویت اجتماعی وجود نداشته باشد، ممکن است عدم علاقه به تعهد در طول زمان تبدیل شود.  انسجام گروهی نیز اغلب به صورت مفهومی بر اساس روابط بین فردی اعضای گروه، تأثیرات گروهی بر هویت فردی و ارزیابی انتظارات اعضای گروه درباره یکدیگر یا تمایل به همنشینی یا فاصله گرفتن از گروهی خاص بر اساس مزیت عضویت در گروه تعیین میگردد. برخی از هویت های گروهی ممکن است آنقدر برای شخص مهم باشد که بر دیگر هویت های اجتماعی فرد نیز تاثیر گذارد.

المنتور و همکاران (2002) در پژوهشی با تداخل میزان تعهد به هویت و ویژگیهای متن اجتماعی، تعدادی از موقعیتهای اجتماعی را ترسیم نمودند که ممکن است در شرایط تهدید گروهی واکنشهای مختلف ادراکی، عاطفی و رفتاری در شش حالت ایجاد شود.

 

تهعد گروهی

پایین

بالا

بدون تهدید

(1)

(2)

اهمیت

دقت/کارآمدی

مفهوم اجتماعی

انگیزه

بدون درگییری

ابراز هویت

تهدید فرد محور

(3)

(4)

اهمیت

طبقه بندی

محرومیت

انگیزه

تایید فردی

پذیرش

تهدید گروه محور

(5)

(6)

اهمیت

ارزش

تمایز، ارزش

انگیزه

تحرک فردی

تایید گروه

1) در این حالت پاسخها ادراکیست تا عاطفی و رفتاری، که بیشتر به سمت عدم درگیری فردی به دلیل عدم جود تهدید و تعهد پایین به گروه منجر میشود.

2) در این مرحله فرد تمایل دارد تا هویت متمایزی را به دلیل تعهد بالایش به گروهی ایجاد کند که در نهایت عزت نفس جمعی تمایز رفتاری را ایجاد میکند.

3) این تهدید فردی ممکن است فرد تمایلش برای باقی ماندن در یک گروه و برچسب خوردن را از دست بدهد.

4) علی غم تهدید فردی فرد همچنان حاضر است به دلیل تعهد بالایش، همچنان به گروه پایبند باشد. در این مرحله تاثیر به صورت ادراکی میباشد.

5) فرد برای حفظ هویت فردی خود ممکن است هویت اجتماعی دیگری را بیابد یا به دلیل داشتن تعهد هرچند اندک به گروه به همدردی با اعضا بپردازد.

6) فرد به دلیل تعهد بالایش، متمایزبودن علی رغم پیامدهای کلیشه ای، همچنان وفاداری اش را حفظ میکند (Ellemers et al., 2002).

 

جمع بندی

در زمینه مدیریت هویت در ارتباط گروهی در سطوح مختلف قومی، ملی یا بین فرهنگی، مباحث و سخن بسیار است که پرداختن به آن در این محدوده دشوار است. به طور کلی هر عضو باید بکوشد تا با درک درست از هویت فردی و هویت اجتماعی گروه، توانایی و هوش کامل ارتباطاتی کلامی (زبان) و غیر کلامی (همانگی زبان بدن و ظاهر)، اگاهی کامل از اهداف گروه، شناخت پیش زمینه های فرهنگی/قومی اعضای دیگر در کاهش تنشهای احتمالی از طریق پیشبینی تهدیدها، مذاکره برای یافتن راه حل مناسب و دیگر راهکارهای خلاقانه بکوشد و در هم افزایی توانایی دیگر اعضا برای حفظ گروه و رساندن به اهداف تعیین شده نقش بسزایی ایفا کند.

 

منابع:

بی.گادیکانست, ویلیام؛ ام.لی, کارمن؛ نیشیدا, تسوکاسا و اوگاوا, نائوتو. (1385). نظریه ­پردازی درباره ارتباطات میان فرهنگی، ترجمه: پیروز ایزدی، رسانه، شماره 67.

جنکینز، ریچارد (1381). هویت اجتماعی، مترجم: تورج یاراحمدی، تهران: شیرازه.

سبحانی­ جو، حیات­علی (1383) هویت و بحران هویت، پیوند، شماره 301، 49-38.

گل ­محمدی، احمد (1381). فرهنگ، تهاجم، تبادل و تحول، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 6.

گیدنز، آنتونی (1386). جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی.

Ellemers N, Spears R, Doosje B. Self and social identity. Annu Rev Psychol. (2002) ;53:161-86. Review. PubMed PMID: 11752483.

Samovar, L. A., Porter, R. E., & McDaniel, E. R. (2013). Communication between cultures (8th ed.), Wadsworth Cengage Learning.

۲۴
اسفند

شیوع ویروس COVID-19 در اواخر سال میلادی 2019 در چین و گسترش جهانی آن به دیگر کشورها، موانع و محدودیتهای متعددی را ایجاد کرد و زندگی روزمره انسان­ها و اشکال مختلف ارتباط را مختل نموده است. خطرات همه ­گیری این ویروس در مقابل دیگر بیماریهای واگیردار، علی­رغم نرخ مرگ ­و ­میر کمتر، به­ دلیل ناشناخته بودن، علائم مشابه با سرماخوردگی معمولی، پنهان­ بودن افراد مبتلا، نبود درمان قطعی و واکسن برای پیش­گیری، کشورها را ملزم به اجرای مداخلات خاصی برای مقابله با این بیماری کرده است. این مداخلات عمدتا اقدامات جدی در منع یا کاهش هرگونه تجمع عمومی، به منظور کاهش ارتباطات فیزیکی، در مراکز تفریحی، خرید، ورزشی، آرامگاهها، بهمراه تعطیلی مدارس و مراکز دانشگاهی/آموزشی و تمامی مناسبات اجتماعی (مانند حذف تمامی برنامه های نوروزی در سازمان ملل)، سیاسی (تعطیلی مجلس) و حتی مذهبی (برگزار نشدن فریضه نماز جمعه) را شامل می شود. دامنه این محدودیتها علاوه بر سطوح بین فردی، گروهی و قومی در کشورها، به سطح بین المللی نیز نفوذ کرده است. به طور مثال آمریکا به مدت 30 روز از 11 مارچ سال 2020، تمامی پروازهای ورودی و خروجی خود به اروپا را به تعویق انداخته است. این حجم از محدودیت در سطح بین المللی به دلیل اپیدمیک جهانی شیوه مدیریت نوینی را برای حل این بحران با تاکید بر ارتباطات طلب می­کند. به بیان دیگر در این فضای فیزیکی مختل شده، چطور میتوان شکل دیگری از فضای ارتباطی را پیش روی افراد قرار داد تا بتوانند از این بحران جهانی عبور کنند.

Broadband Commission for Sustainable Development, 2018, p: 18

 

در این مطلب ابتدا کوشش شده است تا با نگاهی مختصر به ارتباطات بین فردی، ارتباط بین فرهنگی و چالشهای آن در دوران کنونی، بر اساس مطالعات و دیدگاه صاحبنظران پیشنهاداتی برای عبور از بحران ارائه شود.

 

ارتباطات بین فردی

به ارتباط یک نفر با یک نفر و یا چند نفر دیگر ارتباط بین فردی گفته میشود. این نوع ارتباطات، شامل گفتگو، مصاحبه و مذاکره چهره به چهره و مذاکره گروهی میباشد (پورحسین، 1393). ارتباط میان فردی را میتوان به عنوان فرایندی تعاملی که در جریان آن دو نفر پیامهایی را ارسال و دریافت میکنند، توصیف کرد. بنابراین لازمه این ارتباط، دادن و گرفتن است و همچنین در فرایند ارتباط، عنصر اطلاعات و رابطه همیشه با هم هستند (کرمی و علم الهدی، 1394 به نقل از: برکو و همکاران، 1386: 158).

 

ارتباطات گروهی و بین فرهنگی

وقتی ارتباط افراد از سه نفر بیشتر شود، روابط ایشان ارتباطات گروهی را تشکیل میدهد. همین روابط در ساختار سازمان، ارتباطات سازمانی نام میگیرد و اگر میان افراد از چند فرهنگ رخ دهد، ارتباطات میان فرهنگی خوانده میشود (کرمی و علم الهدی، 1394 ایدی، 2009 : 19). ارتباطات بین فرهنگی را در درجه اول میتوان ناظر بر ارتباطات مبتنی بر اشتراکات بین فرهنگی دانست. اما لزوما همه ارتباطات بین فرهنگی مبتنی بر اشتراکها نیست، بلکه بسیاری از آنها همراه با تضاد و عدم انطباق فرهنگی و اجتماعی است که ریشه در انگاره های ذهنی، عصبیت های فردی، قومی و اجتماعی دارد (عاملی، 1398).

 

هم زمانی فرهنگی

به نظر می رسد پارادایمی بر کل فرهنگ شناسی جدید سایه افکنده است که بستر جدیدی از نظریه ها و مطالعات فرهنگی را به وجود می آورد. هم زمانی فرهنگی اشاره به دسترسی های هم زمان در درون فرهنگ دارد که موجب میشود مطالعه فرهنگ در قالب های مطلق و سنتی قدیم امکان پذیر نباشد و در صورت تاکید بر پاردایم سنتی مطالعه فرهنگ، بخش مهمی از فرهنگ جامعه نادیده گرفته شود. از جمله میتوان به مفهوم دوییت واقعی – مجازی بودن فرهنگ یا دوجهانی/دوفضایی شدن اشاره نمود. فرهنگ جدید در بستر دو فضایی باز تولید می شود و مسیر متفاوتی در زندگی ایجاد میکند (عاملی، 1398).

چالشها و راهکارها در فضای بحران کرونا

برخی معتقدند این محدودیت در شرایط قرنطینه اختیاری، با بازگشت دوباره به فضای خانواده، میتواند فرصت برای انتقال عناصر فرهنگی فراموش شده در قالب قصه گویی و بازیهای جمعی را فراهم آورد و به تقویت حاقظه تاریخی جامعه یاری رساند (نظری مقدم، 1398). از دیدگاه اولریش بک، جامعه بشری با خطرات بزرگ جهانی روبروست که هستی جمعی انسانها را تهدید میکند، در نتیجه ابن شرایط، شهروندان آگاه و مسئولی را میطلبد تا با افزایش، درک نسبت به شرایط خاص اضطراری، در کمک و مدیریت بحران دیگران را یاری برساند. به بیان ادگار مورن، برای مقابله با این مارپیچ نابودی، نیازمند مقاومت و ایستادگی خودمختاری فردی و قبول مسئولیت شخصی هستیم (فاضلی، 1398). چهار فرآیند توانمندسازی فردی در بحران که به 4Cs شناخته میشود عبارتند از: تفکر انتقادی1، خلاقانه2، ارتباطات3 و تعاون4 (فاضلی، 1398، به نقل از یووال نوح هراری).

به طور مثال از سوی کتابخانه ملی نزدیک به 2300 کتاب صوتی برای کودکان در این شرایط به صورت رایگان ارائه شده است.

حال آنکه یکی از چالشهای پیش رو برای برقرای ارتباطات صحیح مجازی، ایجاد اعتبار از طریق شفافیت، صحت، اطلاع رسانی، فرهنگ سازی و فضای تعاملی برای پاسخگویی به پرسشهای افراد در زمینه این بیماری است. خوشبختانه مراکز معتبر دانشگاهی و پزشکی در این زمینه اقدامات قابل توجهی انجام داده اند. به طور مثال میتوان به راه اندازی صفحه اینستگرامی با نام کرونا برای عَموم (corona_va_amoom) از سوی دانشگاه علوم پزشکی تهران، پویش قرنطینه اختیاری حداکثری در تلگرام و اینستگرام همراه با شعار تعاملی #در_خانه_بمانیم از سوی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی با حمایت خبرگزاری ایسنا اشاره کرد. بسیج اطلاع رسانی سازمات بهداشت جهانی برای مقابله با اخبار جعلی رویکرد تامل برانگیزی را برای مقابله از انتشار و گرایش به مطالب گمراه کننده اجرا نموده است به طور مثال هنگام جستجوی هشتگ coronavirus، پیغامی روی صفحه ظاهر می شود که شما را برای دریافت اخبار و اطلاعات موثق در این زمینه به صفحه مجازی یا سایت اینترنتی خود ارجاع میدهد.

emk5_img_6740.png

 

تغییر شکل روابط بین فردی به دلیل مشغله های کاری در سالهای اخیر، ارتباطات خانودگی، دوستانه و به بیان دیگر صله رحم را تنها به ارسال پیام کوتاه در شبکه های مجازی تقلیل داده است. حال آنکه افراد در این شرایط می توانند از طریق تماسهای آنلاین صوتی و تصویری علی رغم حفظ محدودیتهای رفت و آمد در شرایط قرنطینه، به نوعی تبادل احساسات از طریق صدا و ارتباط غیر کلامی (واکنشهای احساس صورت) در دنیای دوم روی آورند.

در ارتباطات بین فرهنگی اما شرایط به گونه دیگری رخ داده است. در تعاملات سیاسی دست دادن نوعی ارتباط غیرکلامی (زبان بدن) با مفاهیم انتقال دوستی، همراهی، وحدت و ... را به نمایش می گذارد. حال این عمل رفتاری به دلیل حفظ نکات بهداشتی و پیشگیری از اتقال ویروس تحت الشعاع قرار گرفته است، به طور مثال هورست زهوفر (وزیر کشورآلمان) در جلسه ای برای رسیدگی به پناهجویان در یونان و ترکیه از دست دادن با آنگلا مرکل (صدراعظم این کشور) خودداری کرد. از سوی یگر عمل دست دادن همراه با جنبه های خاصی از شوخی و طنز یا ابتکار در تغییر شکل به خم کردن سر، دست روی سینه گذاشتن، زدن مشت، آرنج یا پاهای خود به یکدیگر تبدیل شده است.

از دیگر چالشهای پیش رو نبود زیرساختهای لازم نرم افزاری و سخت افزاری دنیای مجازی بالاخص برای سالمندان و مناطق محروم روستایی میباشد. به طور مثال افراد در سنین بالا به دلیل نداشتن آگاهی کافی از شبکه های مجازی یا عدم دسترسی به اینترنت پر سرعت بویژه در جوامع کمتر توسعه یافته محلی، ملی، فراملی ارتباطات آن­ها را تنها محدود به شبکه های سنتی رادیو و تلوزیون می کند. بدین ترتیب متولیان در این زمینه میتونند با در اختیار گزاردن پوششهای اینترنت بهتر و یا آموزش این گروه را در بهره وری از فضای مجازی یاری رسانند.

در پژوهشی درباره اثر رسانه های جمعی بر اقدامات پیشگرانه ویروس مرس، پژوهشگران به این نتیجه دست یافتند که همچنان ارتباطات میان فردی بر اساس جریان دو مرحله ای ارتباطات نقش موثر و به عنوان متغیر میانجی به شمار می رود. به بیان دیگر رابطه مواجهه با رسانه و انجام عمل پیشگیرانه به صورت غیرمستقیم میباشد. تعامل با افراد نزدیک (فامیل، دوستان، همکاران و ... ) میتواند سطح درک فرد را از جدی بودن خطر بیماری بالا برده و در تصمیم گیری نسبت به اقدامات پیشگیرانه از ابتلا به بیماری اثر بگذارد (Ludolph, 2017).

 

انگ اجتماعی5

انگ اجتماعی در حوزه سلامت به رابطه منفی بین فرد بیمار (یا دارای علائم بیماری) و گروهی از افراد گفته می شود. در یک اپیدمی، به اینچنین افرادی، کلیشه، انگ و برچسب تبعیض آمیز زده می شود و از اجتماعات داخلی بین فردی (خانواده و دوستان)، قومی یا بین المللی طرد میگردند. این رفتارهای تبعیض آمیز و انگ اجتماعی در مورد ویروس COVID-19 به دلیل جدید و ناشناخته بودن، ترس از ابتلا و شیوع سریع آن نسبت به دیگر موارد مشابه شدت بیشتری دارد و ممکن است پیامدهای مخاطره آمیزی چون پنهان کردن بیماری از سوی افراد، عدم پیگیری کار درمانی یا نادیده گرفتن رفتارهای پیشگیرانه و سلامت محور منجر شود. به منظور مقابله با انگ اجتماعی سه اقدام موثر عبارتند از:

1.      احترام به افراد و توانمندسازی آنها از طریق تمامی راههای ارتباطی و رسانه ای

اطلاعاتی که در اختیار مخاطبان قرار می گیرد در جهت آگاهی بخشی کامل از بیماری، تعداد مبتلایان، بهبودیافتگان، ارائه پیامهای مثبت و امیدبخش از راههای پیشگیری و یافتن درمانهای احتمالی باشد. از سوی دیگر از تاکید صرف بر تعداد قربانیان، استفاده از واژه های اغراق آمیز و ترس برانگیز مشابهت با بیماریهایی چون طاعون، دادن برچسبهای نادرست و نژادپرستانه به بیماری "ویروس ووهان"، "ویروس چینی"، "ویروس آسیایی"، اشاره به افرادی که بیماری را منتشر کرده یا به دیگران سرایت داده اند، خودداری شود.

w8md_4.jpg

انتشار پرچم چین در یک رونامه دانمارکی با تغیردادن ستاره ها با ویروس کرونا

 

ptqn_img_3847-big.jpg

مجله آلمانی Der Spiegel

2.      حمایت از ارائه نقش و مسئولیت پذیری

دولتها، شهروندان، رسانه ها، افراد معروف و تاثیرگذار مذهبی، مشهور در فضای واقعی یا مجازی هر کدام می توانند به نحوی در کاهش انگ اجتماعی از بیماری و در نهایت کنترل بحران، کاهش تنش، افزایش همیاری افراد در دوران سخت به دیگران یاری برسانند. با گردآوری داده های موثق از منابع معتبر، کوشش شود این پیامها به سریعترین و ارزانترین راه ممکن (شبکه های مجازی) بین افراد انتشار یابد. به طور مثال میتوان با راه اندازی پویشهای مردمی در ایجاد فضای شادتر در دوران ترس و اضطراب بحران، از افرادی که بهبود یافته اند، امید رابه مردم بازگرداند. به طور مثال در ایران پویش #مدافع_سلامت از زحمات پزشکان و پرستاران که به نوعی در خط مقدم این بیماری هستند، قدردانی به عمل آید.

3.      انتشار پیامهای ارتباطی

در طراحی و انتشار پیامهای ارتباطی در زمینه سلامت در زمان بحران باید کوشش شود تا از صحت علمی محتوا، انسجام و قابلیت اجرایی عمل توصیه شده اطمینان حاصل کرد. از سوی دیگر در شیوه های اجرای پیام از تکنیکهای متقاعدسازی و خلاقیت غافل نشد(Johns Hopkins Center for Communication Programs, 2020).

به طور مثال پخش پیامهای نادرست در شبکه های مجازی منجر به بروز پیامدهای جبران ناپذیر و خطر مرگ در میان مردم به دلیل مصرف الکل صنعتی شد.

تحلیل گفتمانی چهار اینفوگرافیک منتشر شده در روزنامه نیویورک تایمز برای آگاه رسانی و پیشگیری از بیماری ابولا در سال 2014 بر اساس سه متغیر رنگ (سرد و گرم)، زمینه فرهنگی (بالا و پایین) و نوع فرهنگ (جمع گرا و فردگرا) نشان داد که استفاده از رنگهای گرم در تصویر میزان درک خطر را افزایش میدهد. از سوی دیگر بصری سازی داده ها در میان فرهنگ زمینه بالا و جمع گرا (مانند چین و ژاپن) به دلیل پذیرش پیام به صورت غیرمستقیم اثربخشتر است. همچنین در این پژوهش پیشنهاد شد به دلیل اثربخشی محتوای بصری در مقابل متن بهتر است تا جای ممکن داده ها به صورت شکل و نمودار مقایسه ای ارئه شود و برای درک بهتر اطلاعات مختصر تشریحی هم در کنار تصاویر قرار گیرد. (Welhausen, 2015).

 

ارتباطات بحران6 و مخاطره7

در برون رفت از رخدادهای ناگهانی طبیعی، اجتماعی، سلامت محور و ...، راهکارهای کنترل آن تحت عنوان مدیریت ارتباطات بحران در پژوهشها و مطالعات متعدد صحبت شده است. هرچند در کنار این موضوع کنترل عوامل شناخته شده که ممکن است در آینده شرایط زندگی افراد یک اجتماع را درگیر کند به عنوان ارتباطات مخاطره یا ریسک در نطر گرفته می شود. علی رغم تفاوتهای اندک، در بیشتر موارد این دو مبحث دارای اشتراکات متعددی می باشد. در مدل پیش رو با ترکیب مولفه های دو شکل ارتباطات ذکرشده به فرایندی کاربردی برای روبروشدن با بحرانهای اضطراری فراهم آورده است.

 

مدل مفهومی ارتباطات مخاطره آمیز بحرانی (Seeger et al., 2018)

 

در زمینه ارتباطات بحران، موسسه کارگزار روابط عمومی نیز شش گام موثر در زمینه مدیریت رسانه ای کرونا را پیشنهاد داده است:

  • ارتباطات و آگاهی رسانی
  • تشویق به مشارکت
  • مدیریت شایعات و اطلاعات گمراه کننده
  • آموزش و ظرفیت سازی
  •  مستندسازی و ارزیابی

در انتها کمپینی که در ارتباط با نفی انگ اجتماعی درباره کرونا طراحی با شعار Stop the Spread طراحی شده است توجه بفرمایید.

تیزر را مشاهده کنید

 

منابع

پورحسین، رضا (1393). روان شناسی ارتباطات وتبلیغات، معرفی برخی شیوه های تبلیغاتی و ارتباطات با استفاده از یافته های روان شناختی: جزوه درسی، دانشگاه تهران.

کرمی، محمدتقی و علم الهدی، سیدعبدالرسول (1394). ارتباط عفیفانه به مثابه نظریهای فرهنگی-ارتباطی، معرفت فرهنگی اجتماعی، شماره 3، صص 48-27.

عاملی، سعیدرضا (1398). مفهوم فرهنگ و ارتباطات بین فرهنگی: جزوه درسی درس ارتباطات بین فرهنگی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.

فاضلی، نعمت الله، برای نجات جامعه باید مسئولانه، خلاقانه، نقادانه و همکارانه مبارزه کنیم، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 21 اسفند 1398، https://bit.ly/2U7AsTO.

نظری مقدم، جواد، کرونا، یک تلنگر؛ لزوم یادآوری ریشه های فرهنگی و دینی، خبرگزاری بین المللی قرآنی، 13 اسفند 1398، https://bit.ly/2vkY8vp.

راهنمایی پیشنهادی مدیریت رسانه ای ویروس کرونا، شبکه روابط عمومی؛ شارا، 6 اسفند 1398، https://bit.ly/2TPhuCe.

Broadband Commission for Sustainable Development (2018), Working Group on Epidemic

Preparedness: Preventing the spread of epidemics using ICT. Broadband Commission for

.Sustainable Development

Ludolp , R., Schulz, P.J & Chen, l. (2018) Investigating the Effects of Mass Media Exposure on the Uptake of Preventive Measures by Hong Kong Residents during the 2015 MERS Outbreak: The Mediating Role of Interpersonal Communication and the Perception of Concern, Journal of Health Communication, 23:1, 1-8, DOI: 10.1080/10810730.2017.1388455.

Seeger MW, Pechta LE, Price SM, Lubell KM, Rose DA, Sapru S, Chansky MC, Smith BJ. A Conceptual Model for Evaluating Emergency Risk Communication in Public Health. Health Secur. 2018 May/Jun;16(3):193-203. doi: 10.1089/hs.2018.0020.

Social Stigma associated with COVID-19: A guide to preventing and addressing social stigma, Johns Hopkins Center for Communication Programs, 24 February 2020.

Welhausen, C.A. (2015). Visualizing a Non-Pandemic: Considerations for Communicating Public Health Risks in Intercultural Contexts, Technical Communication, 62:4, 244-257.

 

 

زیرنویس:

  1. Critical Thinking
  2. Creativity
  3. Communication
  4. Cooperation
  5. Social Stigma
  6. Crisis Communication
  7. Risk Communication

 

 

۲۶
بهمن

امروزه در عصر اطلاعات و جهانی­ شدن، بیش از پیش زندگی انسان­ها در سرتاسر جهان از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، آموزشی و ... به یکدیگر پیوند خورده و مرتبط شده است. نگاهی اجمالی به رویدادهای روزمره افراد نشان می­دهد که هر یک به نوعی در این شکل ارتباطات با یکدیگر شریک هستیم؛ از دانشجویی که برای تحصیل یا شرکت در کنفرانس به کشوری دیگر سفر می­کند، بازرگانی که برای فروش و صادرات محصولش به مذاکره با مسئولین اقتصادی کشورهای دیگر می­پردازد، توریستی که برای ترویج پیام صلح با دوچرخه سفر می­کند، مهاجری که از ترس جنگ از کشورش می­گریزد، یا کشوری که خود ترکیبی از فرهنگ­های متعدد است مانند کانادا. از سوی دیگر نمی­توان نقش رسانه ­های نوین در بستر اینترنت (شبکه­ های مجازی چون فیسبوک، توییتر، اینستگرام و ... ) و برتری آن نسبت به رسانه­ های سنتی، در ایجاد ارتباط، میان افراد مختلف فارغ از محدودیت­های زمانی و مکانی را نادیده انگاشت. این شکل از ارتباطات بین فرهنگ­های مختلف که محصول پیشرفت­های تکنولوژیک، نیازمندی­های زندگی مدرن و تحولات سیاسی می­باشد تحت عنوان ارتباطات بین فرهنگی مطالعه می ­شود. برای درک این مفهوم، جایگاه آن، اهمیت کاربست در مطالعات و راهبردهای اجرایی، ابتدا نیازمند درک مفهوم فرهنگ و ارتباطات هستیم.

«فرهنگ به عنوان ارزش­های در حال تغییر، سنت­ها، روابط اجتماعی- سیاسی و جهان­بینی است که توسط گروهی از افراد ایجاد شده و به اشتراک گذاشته می­شود. این افراد از طریق ترکیبی از عواملی چون تاریخ، موقعیت جغرافیایی، زبان، طبقه اجتماعی، مذهب و یا هویت مشترک به یکدیدگر پیوند خورده­اند» (Nieto, 2004: 146).  از ویژگی­های اساسی فرهنگ اینست که آن­را می­آموزیم، بین نسل­ها منتقل می­شود، نمادین، قومی و پویاست (Samovar et al., 2010).

«ارتباط، نیز عبارت است از: فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط بر آنکه در گیرنده پیام، مشابهت معنا با معنای مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود» (محسنیان راد، 1369: 57).

وجه تشابه و درهم تنیدگی هر دو مفهوم در جامعه انسانی، ضرورت توجه به ارتباطات بین فرهنگی به عنوان زیر مجموعه فرهنگ و ارتباطات، را به خوبی نشان می­دهد. از دیدگاه هابرماس نیز آغاز فرهنگ ارتباطات است (رضی، 1377).

ارتباطات بین فرهنگی مطالعه ارتباط ببن افرادیست که به دلیل ادراک فرهنگی­ و نظام­های نمادین متمایز از یکدیگر، بر رویداد ارتباطی اثر می­گذارند (Samovar and Porter, 2013: 8). این ارتباط در سطوح مختلف نژادی، قومی، خرده فرهنگ­های منطقه­ای و بین نسلی برقرار می­شود (حاجیانی، 1381: 78). در مطالعات ارتباطات بین فرهنگی بر پنج مفهوم 1) ادراک (تفکر)، 2) الگوهای شناختی، 3) رفتارهای کلامی، 4) رفتارهای غیرکلامی و 5) اثر زمینه تمرکز می­شود (Samovar et al., 2010: 13).

ارتباط بین فرهنگی و انتقال پیام در بین فرهنگ­های یک کشور علاوه بر تاثیرپذیری و توانایی شناختی و رفتاری فرد، موجب کاهش اضطراب و نیاز به تعلق می­شود. بنابراین در اثر این تعاملات، سلیقه ­ها، خواست­ها، مطالبات و انتظارات تمام افراد در فرهنگ­های مختلف به هم نزدیک شده و یکدیگر را در جهت انسجام ملی تقویت می­کنند (حاجیانی، 1381: 78). از سوی دیگر پذیرش (تحمل) این تفاوت­های فرهنگی، نژادی، مذهبی و رفتار در سطوح فراملی نیز آسان­تر شده و تضادها و تنش­های بین ملت­ها کاهش می­یابد.

به طور کلی می­توان اهمیت مطالعات بین ­فرهنگی را در موارد زیر خلاصه کرد:

  • شناخت بهتر هویت فردی
  • تقویت تعاملات شخصی و اجتماعی
  • کمک به حل سوء تفاهم­ها، سوء ارتباط و عدم اعتماد
  • ارزش­گذاری به مسیرهای تقویت و غنی سازی تمدن
  • ایفای کارآمد نقش شهروندی در اجتماعات ملی (Hybels & Weaver, 2006).
  • افزایش تنوع جمعیت ­شناختی در جوامع محلی و الگوهای مهاجرتی بین­ المللی
  • ضرورت مطالعه در زمینه مباحث اقتصادی، تکنولوژیکی، صلح و اخلاقی (Martin & Nakayama, 2010).

پژوهش­ها در زمینه ارتباطات بین­ فرهنگی می­توانند از دو سوی فرهنگی و ارتباطی درنظر گرفته شوند؛ سوی ارتباطی مواردی چون 1) اثرات متقابل بین فرستنده و گیرنده (از نظر ارزش، سنت­ها، روابط سیاسی و اجتماعی، جهان­ بینی، 2) رابطه میان پیام (کلامی و غیرکلامی) و بازخورد آن و 3) زمینه ارتباط از نظر تاریخی (گذشته، حال و آینده)، از سوی فرهنگی فاصله قدرتی1 (نابرابری اجتماعی)، فردگرایی در مقابل جمع­گرایی2، زنانگی در مقابل مردانگی3، اجتناب از عدم اطمینان4، گرایش بلندمدت5 و فرهنگ با زمینه بالا یا پایین6. افزون بر این پژوهشگران در مطالعات ارتباطات بین­ فرهنگی، با تمرکز بر موانعی که منجر به قضاوت­های پیشین قبل از ایجاد ارتباط بین افراد از فرهنگ­های متعدد شده و بر رویداد ارتباطی در زمان حال و آینده آن­ها اثر سوء دارد، می­کوشند تا با شناخت کامل این موانع، راه­ حل­هایی در جهت رفع این آن­ها نیز مطرح کنند. این موارد عبارتند از: قوم­گرایی7، کلیشه­ سازی8، تعصب9 و تبعیض10 (Hybels & Weaver, 2006).

زیرنویس:

  1. Power distance
  2. Individualism versus collectivism
  3. Femininity versus masculinity
  4. Uncertainty avoidance
  5. Long-term orientation
  6. High context versus low context
  7. Ethnocentrism
  8. Stereotyping
  9. Prejudice
  10. Discrimination

 

منابع:

حاجیانی، ابراهیم (1381). گفت­گوی بین فرهنگی و انسجام ملی (با تکیه بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس، فصلنامه مطالعات ملی، سال سوم، شماره 12، صص 89-75.

رضی، حسین (١٣٧7). ارتباطات میان فرهنگی (تاریخ؛، مفاهیم و جایگاه)، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق، شماره 6 و 7، صص 166-135.

محسنیان­ راد، مهدی (1369)، ارتباط شناسی، ارتباطات انسانی (میان گروهی، جمعی)، تهران: سروش.

Hybels, S., & Weaver, R. (2006). Communicating Effectively (8th ed.), McGraw-Hill Humanities.

Martin, J. N. & Nakayama, T. K. (2010). Intercultural communication in contexts (5th Ed.), McGraw-Hill Companies.

Nieto, S. (2004). Affirming diversity: The sociocultural context of multicultural education (4th ed.), Boston, Mass: Allyn & Bacon.

Samovar, L. A., Porter, R. E., & McDaniel, E. R (2010). Intercultural Communication: A Reader (13th ed.), Wadsworth Cengage Learning.

Samovar, L. A., Porter, R. E., & McDaniel, E. R. (2013). Communication between cultures (8th ed.), Wadsworth Cengage Learning.