ارتباطات بین فرهنگی

درس ارتباطات بین فرهنگی استاد گرامی: جناب آقای دکتر عاملی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

۳۰
فروردين

شیوع گسترده ویروس کرونا در سرتاسر جهان افزون بر جنبه خطرآفرینی اش برای سلامت جسمی، وجه ­های ریسک­پذیری دیگری نیز به همراه داشته است. در عصر ارتباطات و اطلاعات از یک سو و شرایط قرنطینه خانگی برای پیشگیری از بیماری، از سوی دیگر انسانها را بیش از پیش به رسانه ها بالاخص شبکه­های مجازی وابسته کرده است. مطالعات متعدد در زمینه اثرات رسانه نشان داده که به خوبی میتوان بر شناخت و درک عموم از جهان تاثیر گذاشت، به این معنا که آگاهی و ذهنیت مردم نسبت به جهان بستگی به محتوایی دارد که از رسانه ها دریافت میکنند. مک کوایل با تکیه بر نظریه کاشت عنوان میکند، رسانه ها با ایجاد محیط نمادین، خلق راه های مشترک انتخاب و نگریستن به رویدادها، به تصویر ذهنی مخاطب از دنیای اطرافش شکل میدهند و در درازمدت منجر به فرهنگ پذیری آنان میشوند.

در حقیقت رسانه ها از طریق بازنمایی (به عنوان عملی اجتماعی) میان مولفه های واقعیت، گزینش کرده و با ترکیب مجدد این گزینه ها تعریف ساخته شده ای از واقعیت به جای خود آن به مخاطب عرضه میکند. در طول زمان با تکرار کلیشه ها و طبیعی سازی آنها، دنیای بازنمایی شده به جای دنیای واقعی از جانب مخاطب پذیرفته شده و سلسله مراتب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مستتر در آن نیز به عنوان امور طبیعی و غیرقابل تغییر در مخاطب درونی میشود (راودراد، 1391: 20).

بازنمایی، از دیدگاه استوارت هال، تولید و ساخت معنا بر اساس چارچوب های مفهومی و گفتمانی است. در جهانی که رسانه ها ترسیم میکنند، با مقوله سازی پدیده ها، طرحواره ها یا کلیشه های ذهنی به افراد دیکته میشود که از تجربه و درک مستقیم آنها از پدیده ها نیست. بلکه معناسازی در بازنمایی رسانه ای، امری خنثی و بی طرف نبوده و ریشه در گفتمان و ایدئولوژی دارد و محتوای رسانه ای، بازنمایی روابط قدرت نابرابر (نژادی، جنسیتی، فرهنگی و ...) در جهان است. به طور مثال گفتمان استعاری غرب که مبتنی بر مناسبات قدرت میان غرب و شرق است، از طریق بارنمایی شرقی ها و بویژه مسلمانان، درصدد ساخت معنا در راستای تداوم نابرابری های اجتماعی و تقویت روابط و مناسبات قدرت است. معانی و بازنمایی رسانه ای اگرچه برساخته ای اجتماعی و فرهنگی است، اما ایدئولوژی و گفتمان سعی دارند تا معانی بازنمایی شده را امری طبیعی، فراگفتمانی و فرازبانی جلوه دهند. به طور مثال رسانه های غربی ویژگی هایی را برای مسلمانان، سیاه پوستان یا زنان بازنمایی می کنند که به نوعی خصیصه ذاتی و طبیعی آنها فرض میشود. از پیامدهای دیگر ویژگی های گفتمانی و ایدئولوژی، دوانگاری در بین جوامع است  این تمهیدات گفتمانی قطب بندی، با ایجاد مفهوم دیگربودگی، به توصیف ما با ویژگیها و صفات مثبت و ارزیابی آنها با صفات منفی، در نهایت منجر به تمایز و افزایش تعارضات میان افراد، گروه ها، قومیت یا ملیت ها میشود (مهدی زاده، 1387).

در بحران کنونی ویروس کرونا، بازنمایی های متفاوت از سوی رسانه های سنتی و نوین، شکل گرفته که جدای از پیامدهای روحی بر سلامت روان افراد، بر روابط دیپلماتیک، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان جوامع مختلف نیز اثر (در بیشتر موارد منفی) داشته است. در این نوشته کوتاه ابتدا نگاهی به نظریه بازنمایی پرداخته و سپس به برخی از مهمترین بازنمایی های رسانه ای در قالب سه دسته بندی تعارض فرهنگها، بازی با ارقام و آمار و بحران بیولوژیک مطرح شده است. 

 

نظریه بازنمایی

از دیدگاه استوارت هال بازنمایی در واقع نوعی اندیشیدن، فهمیدن و تفسیر جهان است. به نظر وی به کمک زبان، واقعیتهای عالم را در دو مرحله بازنمایی میکنیم؛ یکی بازنمایی ذهنی و دیگری بازنمایی زبانی (کرم اللهی و دهقانی، 1393 به نقل از: فاضلی، 1392). زبان رسانه، هنر، علم و تمام صورتهای فرهنگی، هنری و علمی که ما به کمک آن درباره هستی و انسان سخن میگوییم یا می اندیشیم هیچ یک قادر به ارائه بازتابی آیینه سان از واقعیت نیستند. استوارت هال، با الهام از ایده چرخش زبانی ویتگنشتاین، بیان میکند که نظام بازنمایی، یک نگاه برساخت گرایانه است؛ به این معنا که زبان در کاربستهای اجتماعی خود معنا پیدا میکند. واژهها خود معنا ندارند و معنای خود را در شکلهای زندگی روزمره، در بافت موقعیت و محیط پیدا میکنند و به این بستگی دارند که چه کسی، چگونه، کجا و چرا آن را به کار میگیرد (کرم اللهی و دهقانی، 1393: 141).

هال در پاسخ به پرسش خود که «معنا از کجا می آید» سه رویکرد را مطرح کرده است، که از میان آنها رهیافت بازتابی و تعمدی را رد کرده و بر رهیافت برساخت گرا، تاکید می ورزد.

 

رویکرد بازتابی1: در این رویکرد معنا در جهان وجود دارد و زبان همانند آینه ای آن را بازتاب می دهد. به بیان دیگر معنا در خود نشانه بوده و و نشانه فی نفسه معنا را با خود حمل میکند.

رویکرد تعمدی2: عقیده بر این است که مؤلف معنای منحصر به فرد خود را از راه زبان تحمیل میکند. در حقیقت معنا در قصد و نیت تولیدکننده، مؤلف و نویسنده است.

رویکرد برساخت گرا3 : در این رویکرد بر ماهیت عمومی و اجتماعی زبان تأکید می شود (راودراد، 1391: 18). این رویکرد ترکیبی از نشانه شناسی (چگونگی تولید معنا از طریق زبان و بازنمایی) و گفتمان (تاثیرات و پیامدهای بازنمایی) میباشد (مهدی زاده، 1387: 24).

 

مفهوم بازنمایی علاوه بر نظریه "بازیهای زبانی" ویتگنشتاین، با تحلیلهای فوکو در قالب نظریه قدرت نیز مرتبط می­شود. از دیدگاه وی بازنمایی همیشه در یک گفتمان صورت میپذیرد و گفتمان تعیین میکند که درباره یک متن خاص چه میتوان گفت و چه نمیتوان گفت. آن کسانی که به سبب برخورداری از قدرت میتوانند شیوههای خودشان برای شناخت جهان را به طرزی گفتمانی اشاعه دهند، انگارههای غالب برای شناخت جهان یا معنادار ساختن آنرا ایجاد میکنند همین انگارهها نظامهای حقیقت را شکل میدهند. سپس در مرحله بعد، این نظامها به مرجعی ای برای نحوه تفکر و رفتار ما تبدیل میگردند (کرم اللهی و دهقانی، 1393: 142 به نقل از فوکو، 1979).

اصحاب حوزه مطالعات فرهنگی درباره تولید و خلق اثر هنری با استفاده از نظریه بازنمایی معتقدند طبقه مسلط اجتماعی در طول سالیان دراز، ارزشها و ایدهآلهای خود را در جامعه رواج داده و با این کار به تثبیت برتری خود در جامعه به واسطه درونی شدن این ارزشها و ایدهآلها (کلیشه سازی4) در کلیت جامعه کمک کرده است. در واقع گروه های مسلط و صاحب قدرت از طریق کلیشه سازی (نسبت دادن ایده ها و فرضیات رایج درباره گروه های خاصی از افراد)، یا از نظر استوارت هال "کنشی معناساز" به روند طبیعی سازی و تداوم نظم موجود کمک کرده و از خلال فرایندهای ساده سازی، سعی در یکدست سازی تفاوتهای میان اعضای گروه ها دارند. طبیعی سازی به فرایندی اطلاق می شود که از راه آن ساختهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی به گونه ای عرضه میشوند که گویی اموری آشکارا طبیعی هستند. گفتمان های طبیعی ساز چنان عمل می کنند که نابرابری های طبقاتی، نژادی و جنسیتی به صورت عادی بازنمایی میشوند. (راودراد، 1391: 20-19).

 

بازنمایی های کرونا در رسانه ها

در اواخر سال میلادی 2019، به تدریج شیوع بیماری ناشناخته ای که منشا آنرا از استان ووهان چین در اثر خوردن سوپ خفاش عنوان میکردند در صدر اخبار قرار گرفت، اما این شیوع ساده یک بیماری نبود. رسانه های متعدد جدای از نمایش اطلاعات و گزارش های به ظاهر خنثی در پوششهای خبری خود بازنمایی های منفی متعددی را شکل دادند که به برخی از مهمترین اشکال آن در ادامه پرداخته میشود.

 

تعارض فرهنگها

شروع این تعارض را شاید بتوان به کاریکاتوری نسبت داد که در روزنامه دانمارکی، که سابقه توهین به پیامبر اکرم (ص) را نیز در کارنامه خود دارد، از پرچم چین چاپ شده بود. این توهین در ادامه با هجمه عظیمی از سوی کاربران چینی در شبکه های اجتماعی مختلف با به تصویرکشیدن تمسخرآمیز پرچم دانمارک پاسخ داده شد.

  

در ایران نیز بازار ساخت جوک و شوخی های نژادی در زمینه سبک تغذیه در چین شکل گسترده ای در این شبکه ها به خود گرفت.

"شانس آوردیم چینی نشدیم، فکر کن میری مدرسه بعد زنگ میخوره کیفتو باز می‌کنی میبینی مامانت برات لای نون لواش خفاش و سبزی گذاشته"

هر چند با ادامه روند بیماری و گزارش آمار، در برخی از پستهای کاربران دیده شد که به آمار پایین مبتلایان در هند نیز توجه کردند.

"وقتی کرونا به هند رسیده با دیدن وضعیت بهداشت و زندگی هندیا پا به فرار گذاشته" 

بازنمایی توهین آمیز کرونا و خطاب بیماری به "ویروس چینی" یا "ویروس ووهانی" یا عباراتی چون "ساخت چین" در روزنامه اشپیگل آلمان، "خطر زرد" روزنامه Courrier picard فرانسوی با کنایه به چینیها به عنوان زردپوست، نیز، سیل عظیمی از تنفر میان کشورهای غربی ایجاد کرد. پیامدهای های این ایجاد تنفر و دیگری سازی، تعارضات متعدد لفظی، غیر کلامی و بعضا جسمانی (تعرض به دو دختر آسیایی در استرالیا) به چینی ها را در این کشورها رقم زد. به طور مثال در تیتر دو روزنامه دیلی تلگراف و سان هرالد اشاره شد که دانش آموزان چینی به مدرسه نروند.

پوستر فیلم مولان در شهر پاسادنا در ایالت کالیفرنیا

جدای از تعارضات بین فرهنگها، برخی نمونه های توهین به قشر خاصی از جامعه مانند سالمندان، گروه های مذهبی اقلیت نیز در رسانه ها بویژه شبکه های اجتماعی ایجاد شد. به طور جوانان آمریکایی با هشتگ "سالمند پاک کن5" و ساخت آهنگ به خطر بالای بیماری و سالمندان اشاره و آنها را مورد تمسخر قرار دادند. یا در هند گروهی خاصی از مسلمانان را عامل شیوه ویروس کرونا خطاب می کردند.

 

بازی با ارقام و آمار

نمایش به روزترین اطلاعات از روند رو به رشد بیماری از تعداد مبتلایان، کشته شدگان و یا بهبودیافته ها به اشکال مختلف در رسانه ها بازنمایی میشد. به طور مثال همواره اینکه کدام کشور در رتبه اول قرار دارد مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. بعد از چین و گسترش بیماری به ایران، رسانه های غربی، در اشارات خود به صورت نامحسوس، اولین فرد مبتلا در کشورهای عربی، کانادا یا برخی از کشورهای اروپایی را به مسافری نسبت میدادند که از ایران آمده است. این هجمه ها در رسانه های فارسی زبان مخالف بخش گسترده ای را به خود اختصاص داده بود. در یکی از شبکه های خبری آمریکای جنوبی مجری به تمسخر بیان می کند:

"کرونا به آمریکای جنوبی رسیده. لطفا دقت کنید دست‌هاتون را بشویید، موقع سرفه و عطسه دهان‌تان را بپوشونید و از مقامات وزارت بهداشت ایران دوری کنید"

در رسانه های داخلی ایران بحران ویروس در کشورهای اروپایی چون ایتالیا و اسپانیا به نسبت آمار و ارقام داخلی بیشتر برجسته سازی شد. از سوی دیگر با بالارفتن شمار بیماران در آمریکا، روزنامه انگلیسی گاردین در یادداشتی طعنه‌آمیز نوشت:

"ترام‍پ گفته بود: از امروز به بعد، دیدگاهی جدید سرزمین ما را اداره می‌کند. از این لحظه به بعد، اول آمریکا»؛ و به این ترتیب آمریکا اکنون به‌گونه‌ای برنده می‌شود که پیش از این نشده است. در میان کشورهای مبتلا به کرونا اول شده است."

با ادامه روند رو به رشد بیماری در جهان، بسیاری از سران کشورها، چین را به ارائه آمار غلط و کمتر از حد واقعی متهم کردند. هرچند در ابتدا چین از این موضوع سرباز زد اما در گزارشات اخیر اعلام کرد که آمار جانباختگان به دلیل شرایط بحرانی و برخی گزارشات ناقص از سوی بیمارستانهای صحرایی یا مناطق روستایی، 1290 نفر کمتر اعلام شده است.

 

بحران بیولوژیک با اهداف اقتصادی

افزون بر مواردی که در بالا ذکر شد، بخشی از بارنمایی رسانه ای کرونا به دیدگاه های تناقض آمیز و تفکراتی سوق پیدا کرد که این بیماری اتفاقی نبوده و در اثر اهداف اقتصادی یا سیاسی ایجاد شده است. به طور مثال در آمریکا، چین را متهم کردند که این ویروس در آزمایشگاه های این کشور ساخته شده است. روزنامه نیویورک تامیز با انتشار اظهار عجیب وزیر بازرگانی آمریکا، نوشت: ویروس کرونا فرصتی برای بازسازی برخی مشاغل در آمریکاست که اکثرا در چین فعالیت دارند. برخی نیز بر این فرضیه تاکید کردند که چین به آسانی ویروس را مهار کرده، پس از قبل با ویروس و طرز روبرو با آن آشنا بوده است. در روزنامه اکونومیست انگلیس نیز، با نمایش نقشه شیوع بیماری، منشا آنرا از چین عنوان کرد. از سوی دیگر برخی کشورها این بحران بیولوژیک را به آمریکا نسبت میداند: خطاب این ویروس به "سلاح بیولوژیک" توسط محقق دانشگاه هاروارد، نمایش کلاه آلوده به ویروس از آمریکا در رسانه های عراق، توطئه آمریکا علیه چین از سوی یکی از نمایندگان حزب دموکراتیک روسیه، اشاره سابقه بیوتروریسم آمریکا از سوی یک پروفسور مالزیایی و موارد متعدد دیگر.

در رسانه های داخلی ایران نیز به صورت استعاری به وجه سلاح بودن آن با عبارات زیر اشاره شده است.

- کرونا را شکست می‌دهیم.

- عزم ملی برای شکست کرونا

- روایت خط مقدمِ جنگ با کرونا

- سربازان خط مقدم مبارزه با کرونا

- ستاد مبارزه با کرونا

- ارتش برای مقابله با کرونا به میدان آمد

- مراقبت‌های پزشکی کرونا را شکست داد.

گروهی دیگر نیز این بحران را به هر دو کشور چین و امریکا نسبت میدادند که از طریق آزمایشگاهی در چین با سرمایه گذاری آمریکا بوجود آمده است. این گروه به طور مثال، به پژوهشی در سال 2015 اشاره میکنند که ویروس کرونا بر روی خفاش و موش آزمایش شده است.

 

سخن آخر

تعارضات و بحران در فضای واقعی زندگی جوامع در اثر بازنمایی رسانه ای ویروس کرونا میتوانست با رویکردهای مدیریتی صحیح کاهش یابد. متولیان و سازمانهای جهانی میتوانستند با همیاری یکدیگر در تقسیم کار صحیح در زمینه تولید تجهیزات مورد نیاز، اطلاع رسانی به موقع، تهیه پروتوکل درمانی و به اشتراک گذاری به یکدیگر میتوانستند به جای دامن زدن به این بحران در حل آن کوشش کنند. به طور مثال از سازمان بهداشت توقع میرفت تا نقش اصلی را در هدایت مدیریت بحران بازی کند. اما شواهد نشان میدهد که حتی در اطلاع رسانی، شدت خطرآفرینی این بیماری، راه های پیشگیری، شیوه های درمانی احتمالی و ... بسیار کمتر از حد عمل کرده است.

 

منابع:

راودراد، اعظم (۱۳91)، جامعه شناسی سینما و سینمای ایران، چاپ اول، تهران: دانشگاه تهران.

کرم اللهی، نعمت الله و دهقانی، روح الله (1393). روششناسی بنیادین نظریه فرهنگی استوارت هال با رویکرد انتقادی، فصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی، شماره سوم. 155-129.

مهدی زاده، محمد (1387). رسانه ها و بازنمایی، چاپ اول، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها.

 

زیرنویس:

1- Reflexive

2- Intentional

3- Constructive

4- کلیشه، تنزل انسانها به مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی مبالغه آمیز، و منفی گفته میشود (مهدی زاده، 1387: 19).

5- Boomer Remover

۰۹
فروردين

انسان برای برقراری ارتباط نیازمند معرفی خود به دیگران است، چه از بدو تولد که این کار توسط والدین صورت می­گیرد، چه پس از بلوغ جسمی/ فکری و ورود به عرصه اجتماعی (جامعه پذیری) که با کنش­/رفتار، گفتار و حتی نوع زبان بدن (پوشش ظاهری و ارتباط غیرکلامی) این عمل انجام می­شود. در حقیقت این معرفی، پاسخ به پرسش کیستی یا همان هویت است. هرچند برخی از ویژگی­های آن مانند نام، جنسیت، محل تولد، هوش و ... انتسابی و بخشی دیگر چون اخلاق، مهارت، موقعیت اجتماعی (تحصیل، شغل و درآمد) و ... اکتسابی است.

هویت، احساسی درونی است که انسان سعی دارد با نمادها و نشانه­ هایی آن را تحقق بخشد. هر انسانی تمایل دارد که هویت خود را آگاهانه در گروهی خاص جست­وجو کند. تمایل انسانها برای دستیابی به هویت­های جمعی منجر به پذیرش حتی چندین هویت مختلف همزمان می­شود. چنانکه تعلق همزمان به خانواده، دین، قومیت، ملیت و تمدن می­تواند در هویت هر انسانی با هم سازش داشته باشند (گل­محمدی، 1381: 91). به طورمثال یک زن می­تواند علاوه بر نقش هویتی خود به عنوان همسر/مادر در خانه، در محیط اجتماعی نقش کارمند یک اداره، عضویت بسیج، داوطلب سازمان هلال احمر و ... را بر عهده گیرد. فرد به طور یقین برای انجام نقش خود در هر گروه ارتباطی باید برخی وظایف مختص به گروه را بپذیرد و نسبت به اصول جمع پایبند باشد. همگرایی و تفاهم در گروه علاوه بر حفظ هویت فردی، نیازمند دستیابی به توانایی عملکرد صحیح در هویت اجتماعی وی می­باشد، تا گروه را در دستیابی به اهدافش یاری برساند.

به بیان دیگر یکی از مولفه­ های چالش برانگیز که به شخصه در طول دوران زندگی با آن مواجه بودم همین نحوه شکل­ گیری هویت اجتماعی و حفظ روحیه جمع­گراییست. افراد در ایجاد ارتباط چه در سطح گروه­های کوچک دوستانه، دانشجویی، پژوهشی یا سطح وسیع­تر بین المللی بالاخص در ایران با مشکل مواجه بوده ­اند. به طور مثال در دوران دانشجویی تصمیم گرفتم تا پایان­نامه خود را به همراهی یکی از دوستانم که قبلا هم سابقه کار تیمی داشتیم انجام دهم. اما از همان ابتدای کار با چالش­هایی چون سختی گرفتن مجوز و موافقت آموزش دانشکده تا دیدگاه منفی دیگر همکلاسی­ها مبنی بر اینکه نتیجه کار یقینا ضعیف خواهد شد، روبرو شدیم. اما در نهایت مدیر گروه، استاد راهنما و هیئت داوری از حجم کمی و کیفیت خروجی کار، بی­نهایت رضایت داشتند و پروژه نمره کامل را کسب کرد. یا در مورد دیگر، مشکلات بوجود آمده در تشکیل گروه برای انجام تئاتر دانشجویی را تجربه کردم؛ هماهنگ­کردن افراد، تعهد به حضور به موقع در تمرینات، حفظ بودن متن و ... . هرچند در زمینه ارتباطات بین فرهنگی نتیجه به گونه دیگری بود. حضور در دانشگاه تهران در کنار دانشجویان از کشورهای دیگر روی دیگر سکه را در ارتباطات گروهی در سطح ملی یا بین­المللی برایم رقم زد. افراد نسبت به ارتباط با دانشجویان خارجی، تشکیل گروه­های پژوهشی بسیار منعطف­تر بودند تا میان دیگر همکلاسی­های خود و بدون درنظر گرفتن تفاوت­های فرهنگی به­آسانی با یکدیگر تعامل می­کردند.

در دنیای امروز به دلیل جهانی ­شدن، وابستگی کشورها از لحاظ اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، افراد را پیش از گذشته نیازمند برقراری ارتباط ­های گسترده­تر در سطح بین ­المللی کرده است، بدون آنکه پیش­زمنیه­ های متفاوت بخواهد خللی در آن ایجاد کند. به طور مثال در بحران کنونی کرونا هنگامی که پزشکان از چین، ایران، ایتالیا و ... با یکدیگر به صورت مجازی برای تبادل آخرین اطلاعات درمانی از طریق ویدئو کنفرانس جلسه می­گذارند، تنها به هم­اندیشی برای عبور از این معضل جهانی می­اندیشند. حال این سوال پیش می­ آید که برای حل تعارضات و تفاوت­های درون گروهی در انواع سطوح قومی، ملی یا بین ­المللی در حوزه­ های نظری ارتباطات بین ­فرهنگی چه اندیشه ­هایی شده است.

هویت

در متون مختلف نظری، تعاریف متفاوتی از صاحب­نظران ارائه شده است، اما از نظر ریچارد جنکینز (1381) آنچه هویت اشخاص را مشخص می­سازد، اغلب چیزی است که دیگری در آن­ها می­بیند و این مفهوم با چهار معنی شباهت، تفاوت، شناسایی (طبقه ­بندی افراد) و تثبیت (درجه بازتابی بودن یا درک حضور دیگران) در ارتباط است.

به بیان کلی، هویت به درک و تلقی مردم از این که چه کسی هستند و چه چیزی برایشان معنادار است مربوط می­شود. این درک و تلقی در پیوند با خصوصیات معینی شکل می­گیرد که بر سایر منابع معنایی الویت دارد. جامعه شناسان اغلب از دو نوع هویت سخن می گویند: هویت اجتماعی و هویت شخصی. این شکل­های هویت فقط از نظر تحلیلی از هم جدا و متمایز می­شوند اما در واقع پیوند تنگاتنگی با یکدیگر دارند. هویت شخصی، ما را به عنوان افرادی جدا و مجزا از یکدیگر متمایز می­کند و به معنای رشد و تکوین شخصی است که از طریق آن معنای یگانه و منحصر به فردی از خویشتن با جهان پیرامون خود خلق می­کنیم (گیدنز، 1386: 46). عوامل متعددی در شکل­گیر هویت فردی و اجتماعی نقش دارند عوامل شکل ­دهنده هویت اجتماعی عبارتند از: خانواده، رسانه­ های جمعی، ساختارهای اجتماعی، آموزش و پرورش، گروه­های مرجع، جهانی ­شدن (سبحانی­ جو، 1383).

هویت اجتماعی

هویت اجتماعی عبارت است از شیوه ­هایی که به واسطه آن­ها افراد و جماعات در روابط اجتماعی خود از دیگران متمایز می­شوند که در نهایت حاصل آن، برقراری روابط و پیوندهای هویتی و متمایزساختن نظام­مند شباهت و تفاوت میان آن­هاست (جنکینز، 1381: 7). هویت اجتماعی به معنای ویژگی­ها و نشانه­ هایی است که از طرف دیگران به یک فرد نسبت داده می­شود و تعیین می­کند که وی اساسا چه کسی است. در عین حال، این ویژگی­ها شخص مذکور را به افراد دیگری مربوط می­کند که همین خصوصیات و کیفیات را دارند. هویت­ اجتماعی بعد جمعی دارد و نشان­دهنده شیوه­های همسانی افراد با دیگران می­باشد. به طور کلی هویت­ اجتماعی مشخص می­کند که افراد چگونه و از چه نظر شبیه دیگران هستند (گیدنز، 1386: 46). هویت اجتماعی نمودیافته در شخصیت، جدا از دنیای اجتماعی دیگر افراد، معنایی ندارد. فردها بی ­همتا و متغیر هستند، اما شخصیت کاملاً به­صورت اجتماعی و به ­واسط مراحل گوناگون فرآیند اجتماعی­شدن و جامعه ­پذیری ساخته میشود (گل­محمدی، 1381: 223-222). در دسته ­بندی هویت اجتماعی می­توان زیرشاخه ­های متعددی از هویت­های گوناگون را ملاحظه کرد: جنسیتی، نژادی، مذهبی قومی، ملی، منطقه­ای، سازمانی، بین ­المللی و مجازی (Samovar et al., 2013).

نظریه­ های متمرکز بر هویت در تعاملات بین فرهنگی

در چهار نظریه که در ادامه مطرح شده است بر مذاکره یا مدیریت به منظور انطباق هویتها در تعاملات بین فرهنگی تمرکز کرده­اند. نظریه هویت فرهنگی (کولیر و توماس، 1988)، نظریه مدیریت هویت (کوپاچ و ایماهوری، 1993)، نظریه مذاکره بر سر هویت (تینگ-تومی، 1993) و نظریه ارتباطی هویت (هکت، 1993).

در نظریه هویت فرهنگی، با طرح فرضیاتی، پنج اصلی بدیهی را درباره نحوه مدیریت هویتهای فرهنگی در تعاملات مطرح می­شود. افراد درباره هویت­های چندگانه در گفتمان با یکدیگر مذاکره می­کنند؛ ارتباطات بین فرهنگی از طریق گفتمانی و ابراز هویت شکل­ می­گیرد؛ توانایی ارتباطات بین­ فرهنگی به مدیریت معانی، مذاکره بر سر معانی (مشترک، قواعد و پیامدهای مثبت) و  اعتبار بخشیدن به هویتهای فرهنگی (همانندسازی و پذیرش گروهی دارای نظام­های مشترک معانی و هنجاری/ قواعد رفتاری)؛ هویتهای فرهنگی تابعی از قلمرو، برجستگی و شدت می­باشند.

  • هرچه هنجارها و معانی در گفتمان تفاوت بیشتری داشته باشند، تماس بین فرهنگی تر است.
  • هرچه افراد بیشتری توانایی ارتباطاتی بین فرهنگی داشته باشند، بهتر می توانند به ایجاد و حفظ روابط بین فرهنگی بپردازند.
  • هرچه هویتهای فرهنگی در گفتمان تفاوت بیشتری داشته باشند، تماس بین فرهنگی تر خواهد بود.
  •  هرچه هویت فرهنگی یک شخص با هویت فرهنگی شخص دیگر سنخیت بیشتری داشته باشد، توانایی بین فرهنگی بیشتر خواهد شد.
  • ارجاعات زبانی به هویت فرهنگی به­ طور نظام­مند با عوامل اجتماعی  بافتی نظیر شرکت کنندگان، نوع رویداد و موضوع همبستگی دارند. هرچه هویتهای فرهنگی بیشتر ابراز شوند، رابطه آنها با هویتهای دیگر از اهمیت بیشتری برخوردارست.

در نظریه مدیریت هویت، توانش ارتباطاتی بین فردی و جنبه­ های گوناگون هویت افراد از طریق نمایش چهره مطرح می­شود. توانایی ارتباطات بین فردی باید شامل توان فرد در مذاکره موفق بر سرهویتهای به طور متقابل قابل قبول در تعامل باشد. همچنین فرد باید کوشش کنند تا در برخوردهای بین فرهنگی با با انتخاب صحیح میان تنش دیالکتیک به مدیریت چهره بپردازند. الف) چهره دوستی در برابر چهره مستقل؛ ب) چهره توانش در برابر چهره مستقل، و ج) چهره مستقل در برابر چهره دوستی یا توانش.

کوپاچ و ایماهوری (1993) می­گویند توانش توسعه روابط بین فرهنگی سه مرحله را طی می­کند نخستین مرحله فرآیندها آزمون و خطا در خصوص یافتن هویتهایی است که ارتباط گران در آنها مشابهت­هایی دارند. مرحله دوم دربرگیرنده درهم گره خوردن هویتهای مشارکت­کنندگان و ایجاد یک هویت رابطه­ای همگرا (علی رغم هویت فرهنگیواگرای بین آن­ها). مرحله سوم دربرگیرندة مذاکره مجدد برسر هویتهاست. مخاطبان بین فرهنگی توانا از هویت رابطه­ای در حال ظهور و به صورت محدود تعریف شده خود که در مرحله دوم شکل گرفته، به عنوان بنایی برای مذاکره مجدد درباره هویتهای فرهنگی جداگانه خود استفاده می­کنند.

در نظریه مذاکره درباره هویت توانش ارتباطاتی بین فرهنگی فرآیند مذاکره مؤثر درباره هویت بین دو تعامل گر در یک رویداد ارتباطاتی جدید است. تفاوتهای فرهنگی براحساسی که هر فرد از خود دارد تأثیر می گذارند، خود-همانندسازی دربردارنده امنیت و آسیب پذیری است. هرچه خود-همانندسازی افراد به صورت امن­تری انجام پذیرد، افراد بیشتر پذیرای تعامل با اعضای سایر فرهنگها خواهند بود. هرچه افراد بیشتر احساس آسیب پذیری کنند، دچار اضطراب بیشتری در تعاملات می­شوند. آسیب پذیری افراد تحت تأثیر نیاز آنان به امنیت قرار دارد. هرچه عزت نفس افراد و اقدامی که برای عضویت خود در جمع قائل اند، بیشتر باشد، هنگام تعامل با بیگانگان کاردانی و ابتکار بیشتری از خود بروز می­دهند. انگیزه افراد برای ارتباط برقرار کردن با بیگانگان بر میزان جست وجوی آنان برای یافتن منابع ارتباطاتی تأثیر می­گذارد. هرچه ابتکارات شناختی، عاطفی و رفتاری افراد بیشتر باشد، آنان در مذاکره درباره هویت کارآمدتر خواهند بود. هرچه منابع ارتباطاتی افراد گوناگون­تر باشد، در زمینه تأیید، هماهنگی و تطبیق هویت تعاملی کارآمدترند. سرانجام این که هرچه منابع ارتباطاتی افراد متنوعتر باشد، در ایجاد اهداف تعاملی به طور مشترک و ایجاد معانی و قابلیت درک هویت متقابل انعطاف پذیرترند.

نظریه‌ی ارتباطاتی هویت حاکی از این است که هویت فرآیندی ارتباطی است؛ از این جهت برای شناخت هویت افراد می‌توان بافت تبادل پیام‌های آن‌ها را مطالعه کرد. هویت­ها از نظر هکت (1993) دارای خصوصیات فردی، اجتماعی و گروهی‌اند؛ دیرپا و متغیرند؛ جنبه عاطفی، شناختی، رفتاری و معنوی دارند؛ دارای سطوح تفسیر محتوایی و رابطه‌ای هستند؛ دربردارنده معانی ذهنی و اسنادی هستند؛ رمزهایی هستند که در قالب مکالمات بیان می‌شوند و در اجتماعات تعیین کننده عضویت هستند؛ هویت‌ها دارای خصوصیات معنایی هستند که در قالب نمادها، معانی و برچسب‌های اصلی بیان می‌شوند؛ هویت‌ها شیوه های ارتباطات مناسب و مؤثر را تجویز می‌کنند. از نظر هکت هویتها در رابطه با افراد دیگر ظهور پیدا میکنند، هویتها در روابط به منصه ظهور میرسند، روابط سبب ایجاد هویتها به عنوان پدیده های اجتماعی می شوند (بی.گادیکانست، ام.لی، نیشیدا و اوگاوا, 1385:  27-23).  

تعهد گروهی

 افزون بر نظریه ­های فوق یکی از مولفه­ های مهم در موفقیت برقراری ارتباط و مدیریت هویت اجتماعی در گروه (قومی، ملی یا بین فرهنگی)، رعایت ملزومات تعهد گروهی است. تعهد به هویتهای خاص، در فرآیند تعامل بین زمینه و هویت، ظهور پیدا میکند. برای مثال هر زمیان هویت گروهی مورد تهدید واقع شود و امکان رهاشدن از آن هویت اجتماعی وجود نداشته باشد، ممکن است عدم علاقه به تعهد در طول زمان تبدیل شود.  انسجام گروهی نیز اغلب به صورت مفهومی بر اساس روابط بین فردی اعضای گروه، تأثیرات گروهی بر هویت فردی و ارزیابی انتظارات اعضای گروه درباره یکدیگر یا تمایل به همنشینی یا فاصله گرفتن از گروهی خاص بر اساس مزیت عضویت در گروه تعیین میگردد. برخی از هویت های گروهی ممکن است آنقدر برای شخص مهم باشد که بر دیگر هویت های اجتماعی فرد نیز تاثیر گذارد.

المنتور و همکاران (2002) در پژوهشی با تداخل میزان تعهد به هویت و ویژگیهای متن اجتماعی، تعدادی از موقعیتهای اجتماعی را ترسیم نمودند که ممکن است در شرایط تهدید گروهی واکنشهای مختلف ادراکی، عاطفی و رفتاری در شش حالت ایجاد شود.

 

تهعد گروهی

پایین

بالا

بدون تهدید

(1)

(2)

اهمیت

دقت/کارآمدی

مفهوم اجتماعی

انگیزه

بدون درگییری

ابراز هویت

تهدید فرد محور

(3)

(4)

اهمیت

طبقه بندی

محرومیت

انگیزه

تایید فردی

پذیرش

تهدید گروه محور

(5)

(6)

اهمیت

ارزش

تمایز، ارزش

انگیزه

تحرک فردی

تایید گروه

1) در این حالت پاسخها ادراکیست تا عاطفی و رفتاری، که بیشتر به سمت عدم درگیری فردی به دلیل عدم جود تهدید و تعهد پایین به گروه منجر میشود.

2) در این مرحله فرد تمایل دارد تا هویت متمایزی را به دلیل تعهد بالایش به گروهی ایجاد کند که در نهایت عزت نفس جمعی تمایز رفتاری را ایجاد میکند.

3) این تهدید فردی ممکن است فرد تمایلش برای باقی ماندن در یک گروه و برچسب خوردن را از دست بدهد.

4) علی غم تهدید فردی فرد همچنان حاضر است به دلیل تعهد بالایش، همچنان به گروه پایبند باشد. در این مرحله تاثیر به صورت ادراکی میباشد.

5) فرد برای حفظ هویت فردی خود ممکن است هویت اجتماعی دیگری را بیابد یا به دلیل داشتن تعهد هرچند اندک به گروه به همدردی با اعضا بپردازد.

6) فرد به دلیل تعهد بالایش، متمایزبودن علی رغم پیامدهای کلیشه ای، همچنان وفاداری اش را حفظ میکند (Ellemers et al., 2002).

 

جمع بندی

در زمینه مدیریت هویت در ارتباط گروهی در سطوح مختلف قومی، ملی یا بین فرهنگی، مباحث و سخن بسیار است که پرداختن به آن در این محدوده دشوار است. به طور کلی هر عضو باید بکوشد تا با درک درست از هویت فردی و هویت اجتماعی گروه، توانایی و هوش کامل ارتباطاتی کلامی (زبان) و غیر کلامی (همانگی زبان بدن و ظاهر)، اگاهی کامل از اهداف گروه، شناخت پیش زمینه های فرهنگی/قومی اعضای دیگر در کاهش تنشهای احتمالی از طریق پیشبینی تهدیدها، مذاکره برای یافتن راه حل مناسب و دیگر راهکارهای خلاقانه بکوشد و در هم افزایی توانایی دیگر اعضا برای حفظ گروه و رساندن به اهداف تعیین شده نقش بسزایی ایفا کند.

 

منابع:

بی.گادیکانست, ویلیام؛ ام.لی, کارمن؛ نیشیدا, تسوکاسا و اوگاوا, نائوتو. (1385). نظریه ­پردازی درباره ارتباطات میان فرهنگی، ترجمه: پیروز ایزدی، رسانه، شماره 67.

جنکینز، ریچارد (1381). هویت اجتماعی، مترجم: تورج یاراحمدی، تهران: شیرازه.

سبحانی­ جو، حیات­علی (1383) هویت و بحران هویت، پیوند، شماره 301، 49-38.

گل ­محمدی، احمد (1381). فرهنگ، تهاجم، تبادل و تحول، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 6.

گیدنز، آنتونی (1386). جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی.

Ellemers N, Spears R, Doosje B. Self and social identity. Annu Rev Psychol. (2002) ;53:161-86. Review. PubMed PMID: 11752483.

Samovar, L. A., Porter, R. E., & McDaniel, E. R. (2013). Communication between cultures (8th ed.), Wadsworth Cengage Learning.